گونه شناسی سـد سازی در ایران
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
گونه شناسی سـد سازی در ایران
١٥٦
٠
فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
ابوالقاسم رحمانی| اینکه خوردن نوشابه برای بدن انسان ضرر دارد تقریبا موضوعی است که همه روی آن اتفاقنظر دارند. همه میدانند و موافقند که انسان برای سلامتیاش هم که شده است باید در خوردن نوشابه مراعات کند. این البته فقط برای نوشابه نیست، موضوعات و افعال دیگر زیادی وجود دارد که انسان با انجام دادن آنها به خود و جامعه ضرر میزند. اما همانقدر که مخالفت با خوردن نوشابه و برخی چیزهای دیگر اینقدر ساده است، مخالفت با برخی چیزهای دیگر نمیتواند ساده باشد، حتی اگر دوجین کارشناس و مدیر و مسئول و... باشند که از صبح تا شب در نفی آن اظهارنظر کنند و بدبودنش را هوار بکشند. یکی از این موضوعات مساله سد و سدسازی است. این مساله مثل هزاران و شاید میلیونها مساله دیگر در دنیا محل تایید و البته ایراد افراد بسیاری است. خیلی از مردم و کارشناسان هستند که میتوانند ساعتها در مدح سد و سدسازی بگویند و بنویسند، همانطور که خیلیها میتوانند این کار را رد و آن را نقد کنند. فرقی هم نمیکند، یک آدم ساکن در جوار یکی از سدهای کشور باشد که زندگی و اقتصاد و معیشت زندگیاش به سد گره خورده است یا یک فعال محیطزیست که نگران زیستبوم آن منطقه است یا یک رئیسجمهور که در پایان مدت ریاستجمهوریاش از این نوع اقدامات بهعنوان دستاورد یاد میکند. همه میتوانند نظر بدهند اما همه ناظر به منافع و دستاوردهایشان در مواجهه با چنین پدیدههایی لب به سخن باز میکنند و قلم به نوشتن میگشایند و حرکت میدهند.
زمان زیادی از سیلابهای وسیع کشور در روزهای پایانی سال 97 و ایام ابتدایی سال 98 نمیگذرد؛ روزهای سختی که اخبار یک به یک نام شهرهای مختلف از شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را میبرد که به نوبت درگیر سیلاب میشدند و خانه و کاشانه مردم به زیر آبها میرفت؛ سیلابهایی که حسابی آب را گلآلود کرده بود و سوای کسانی که درگیر خروج گل و لای از خانههای خودشان و همنوعانشان بودند، بودند کسانی که از این آب گلآلودشده ماهی بگیرند. هرکسی به نوعی متناسب با منافع و خواستههای شخصی و جریانیاش.
یکی از مهمترین مسائلی که در روزهای پیش و حین و پس از سیل حسابی سر زبانها بود و صفحههای بسیاری در خبرگزاریها و سطور بسیاری در روزنامهها در مدح و ذم آن نگاشته شد، مساله سدها بود. اینکه اساسا جایگاه سد در مدیریت منابع آبی کجاست؟ آیا واقعا سدها به آن چیزی که از آنها انتظار میرفت دست یافته بودند و آن انتظار برآورده شده بود؟ آیا واقعا سدها سیلابهای بزرگ را کنترل کردند و جان انسانها را نجات دادند یا نه با تغییر در اکوسیستم رودخانهها بدتر موجب افزایش تخریبهای سیلها شدند و... اینها و صدها و هزاران سوال دیگر همه مسائلی است که میتوان در مواجهه با مقوله سد و سدسازی به آنها رسید و در بسیاری از آنها هم پاسخ متقن و دقیقی نداشت.
خودکفایی در سدسازی
خودکفایی واژه زیبایی است، فرقی نمیکند در چه چیزی خودکفا شدهایم، چه اثراتی دارد و بعد از این خودکفایی شورش را درمیآوریم یا نه، اما همین که بگوییم و بنویسیم در فلان موضوع خودکفا شدهایم خود حس خوبی را القا میکند.
ایمپرجیلو، باستان - دایهو، پوراتریش، تکنوپروم اکسپورت، دبلیو. آ.آر.دی، ساسر، کوماگایی گومی، لوزان –پور- لوزینگر و موریسون نودسون اینها نام شرکتهایی است که به همراه چهار شرکت ایرانی سدسازی را در ایران دنبال میکردند و به قولی متولیان اصلی سدسازی در ایران بودند. بسیاری از این شرکتها پیش از انقلاب اسلامی سدسازی را در ایران انجام میدادند اما پس از انقلاب رفتهرفته حضورشان در کشور کمرنگ شد و این کمرنگ شدن تا جایی ادامه پیدا کرد که خیلی زود توانستیم ادعای خودکفایی را بر تارک صنعتسازی هم بزنیم و ایران را هم به جمع کشورهای بزرگ در این حوزه معرفی کنیم.
دولتها و سدسازیها
این چند خط یکی از مهمترین و البته سختنویسترین سطوری است که واقعا نمیدانم کجای گزارش باید قرار داده شود اما اینکه حتما باید داخل گزارش باشد، مسالهای است که نمیشود از آن فرار کرد. اینکه سدسازی در تمام دنیا چه شیوهای را دنبال میکند و سیاستهای سدسازی چقدر وابسته به دولتهاست را نمیدانم، چون هم خواندهام که برخی دولتها اهتمام ویژهای به این موضوع دارند و سخت این سیاست را پی میگیرند و در مقابل هم خواندهام که برخی دیگر از دولتها در صف اول مخالفت با سدسازیها هستند و در کنار فعالان محیطزیست که معمولا از مخالفان سرسخت سدسازی هستند، حمایت میکنند اما آنچه بیراه نیست و باید نسبت به آن اهتمام ویژهای داشت، پیوند میان دولتها و سدسازی در کشور ماست. نگاهی به آمار سدسازی در دولتهای مختلف که توسط وزارت نیرو منتشر شده است به خوبی نشان میدهد این مساله پیوند مستقیمی با دولتها و دستاوردهایشان داشته است و همین هم باعث شده است چالش خاصی میان هواداران دول مختلف پیرامون کسب پدرخواندگی این حوزه باشد؛ اینکه ثابت کنند و نشان دهند این سد و سدسازی در ایران پسوندی هم دارد و آن هم نام دولت و جریان خاصی است، کارگزارانی یا هر چیز دیگر. مثل خیلی دیگر از اطلاعات و آمار موجود، حین جستوجو در ارتباط با تعداد و حجم سدهای موجود در کشور هم مشکلات خاص و عدمتطابق آمارها وجود دارد اما طبق آخرین اطلاعات تا امروز 172 سد ملی در کشور به بهرهبرداری رسیده است، 19 سد از این 172 سد مربوط به قبل از انقلاب است و الباقی در سالهای پس از انقلاب ساخته و بهرهبرداری شده است. با نگاهی دوباره به جزئیات آمار موجود که البته جدول آن هم در گزارش منتشر میشود، دولتهای اول تا پنجم سدهای کمی را به بهرهبرداری رساندند که با توجه به شرایط آن زمان غیرطبیعی هم نیست. اما شیب سدسازی از دولت ششم و هفتم شدت گرفت و در هرکدام از این دو دولت چیزی حدود 13 سد به بهرهبرداری رسید. این شیب تند ادامه پیدا کرد تا جایی که در دولت هشتم 35 سد به مدار بهرهبرداریهای سدی کشور اضافه شد. بعد از دولت نهم که کمی روند سدسازی کند شد و این دولت 18 سد را به بهرهبرداری رساند، دولت دهم با بهرهبرداری از 39 سد سدسازترین دولت تاریخ ایران بوده است. این افراط در سدسازی باعث تشدید جرقههای انتقادی نسبت به مساله سدسازی شد و همین کار را کمی برای دولت یازدهم و دوازدهم سخت کرد. با این همه اما روند سدسازی همچنان به قوت خود باقی است، حسن روحانی رئیسجمهور هفته گذشته در مراسم بهرهبرداری از طرحهای توسعه منابع آب و خاک نواحی مرزی استان آذربایجان غربی با بیان اینکه از ابتدای دولت یازدهم تا امروز 40 سد ملی و 10 سد استانی افتتاح کردهایم، گفت: «برنامه این دولت افتتاح 62 سد ملی و استانی است. البته این ادعا با آمار موجود و اعلامی از سوی وزارت نیرو در ظاهر منطبق نیست، اما اگر استدلال را بر ادعای رئیسجمهور بنا کنیم، دولت یازدهم و دوازدهم میتواند علمدار سدسازی در کشور و بین دولتهای مختلف باشد. نکتهای که باید در خوانش این آمارها به آن توجه داشت یکی پسوندهای ملی و استانی و... است و دیگری اینکه خیلی از این سازههای سدها در دولتهای قبلی آغاز شده است و دولت جدید عملا آن را تکمیل و از آن بهرهبرداری کرده است. فارغ از پسوندها و پیشوندها جمعا پیش از انقلاب تنها 26 سد در ایران به مرحله بهرهبرداری رسیده بود و در سالهای پس از انقلاب شمار سدهای بهرهبرداری شده به عدد 647 سد رسیده است.»
موافقان و مخالفان سدسازی؛ کوهی از ادعاها و اظهارات
نمیدانم تا به حال سوای مقالات مختلف آیا کتابی هم در ارتباط با جمع آرای موافق و مختلف در حوزه سدسازی منتشر شده است یا نه، اما میدانم اگر قرار باشد روزی چنین کتابی منتشر شود، حتما آنقدر قطور خواهد بود که خواندن تمام آرای نظرات کار سختی است. کافی است اسم سد و مخالفت و موافقت با سد را جستوجو کنید، حتی دامنه این جستوجو را به خارج از مرزها هم نبرید و در همین محدوده ایران بمانید، آنقدر نتایج و اطلاعات و اظهارات در کسری از ثانیه جلوی چشمانتان ظاهر میشود که طبقهبندی کردن و خوانش و بررسی و تحلیل همه آنها ساعتها و شاید روزها و ماهها زمان میبرد.
سدها ساخته شدهاند و ساخته میشوند و البته تخریب هم. به هر دلیلی از دلایل ساخت یا برای تامین آب شرب یا برای حیات و ممات تالابها یا برای تولید برق و انرژی یا برای مقاومت و مقابله دربرابر سیل و هر دلیل دیگری که برای آن ذکر میشود سدها ساخته شدهاند و میشوند. نمیدانم واقعا اولین سد جهان را کوروش کبیر ساخت یا یکی دیگر، اما هرکه ساخت این سنت خوب یا بد ادامه دارد و به طول همین ادامهدار بودن تاریخی ساخت سدها، موافقان و مخالفان آن گسترده بودند و هستند.
فعالان محیطزیست، کارشناسان حوزه آب و آبخیزداری و سد و... ، مسئولان دولتی، شرکتهای خصوصی سدساز، اساتید دانشگاه، مردم عادی و... همه را میتوان عضوی از دامنه عظیم موافقان و مخالفان سدسازی در کشور دانست.
بالاتر نوشتیم که بخش بزرگی از موافقتها و مخالفتها برآمده از دلبستگیهای سیاسی و جناحی است و اینجا در توضیح بیشتر همان که گفته شد مینویسیم که بسیاری از موافقتها و مخالفتها برآمده از دلبستگیهای جریانی و به دور از نگاه کارشناسی است، همانطور که خیلی از موافقتها و مخالفتها برآمده از نگاه کارشناسی و به دور از دلبستگیهای سیاسی و جناحی و البته شخصی است.
با همین پیشفرض چندخطه مشخص است که باید برای درج اظهارات سراغ هر طیف و گسترهای رفت، هم آن شهروند و همسایه فلان سد در فلان منطقه کشور که تمام زندگیاش گره خورده به این سازه انسانساز و هم رئیسجمهور و وزیر و کارشناس که موافقت یا مخالفت با مساله سد و سدسازی را دستاورد خود معرفی میکند.
در خوانش مقالات مختلف در ارتباط با حوزه سد و سدسازی، موافقت و مخالفت با وجود یا عدموجود سد چند مساله را درگیر میکند. برای مثال شما یک سدی را که چند دهه قدمت دارد، یا حتی چند سده، در نظر بگیرید. این سد با اینکه انسانساز است و عضو و بخشی از طبیعت نبوده است و به قولی اکوسیستم یک منطقهای را به هم زده و میهمان ناخواندهای بوده است، بعد از گذر زمان در آن اکوسیستم تثبیت شده است و سوای اینکه باعث ایجاد جوامع انسانی گستردهتری پیرامون خود شده است من بعد بخشی از آن اکوسیستم است و نه طبیعت و نه مردم آن منطقه اجازه حذف یا عدموجود آن را نمیدهند، چراکه هم دوباره اکوسیستم دچار تغییرات میشود و هم زندگی مردم آن منطقه دچار مشکل جدی میشود بنابراین این موضوع کار فعالان محیطزیست را که شاید به پاییندست توجه میکنند یا نگرانیهای محیطزیستی دارند سخت میکند و از طرفی کار سدسازان را برای متقاعد کردن افکار عمومی و ادامه روند سدسازی آسان، چراکه با رونق زندگی مجاوران این مناطق، مردم مناطق دیگر هم راغب به تجربه زندگی در کنار سدها میشوند.
حفظ یا حذف سد از بعد سیاسی در مساله سیاستگذاریهای کلان، برنامههای نهادی، مسائل مختلف ملی و امنیتی و... از بعد مالی در مسائل ساختارهای اقتصادی، درآمدها و هزینههای ساخت سد، توزیع سود و منافع و... ، از بعد محیطزیستی در تغییر اکوسیستمها، فرآیندهای اکولوژیکی، عرصه رودخانهها و مسیلها و... ، از بعد اجتماعی و فرهنگی در ارزشهای فرهنگی و تقابل جوامع انسانی بر این پدیده و از بعد فنی در نوع کارکردها و خصوصیات سدها، فناوریها و طرحهای پایش و ایجاد زیرساخت و... اثرگذار است، بنابراین نمیتوان چشمبسته و بیتوجه به پس و پیش از وجود یا عدموجود سدها در ارتباط با آنها نگاه صفر و صدی داشت.
واسه همه یادگاریات مرسی
یادگار هاشمی، میراث هاشمی، سردار سازندگی، سردار سدسازی، پدر جغرافیای ایران و... همه القابی است که به وقت نیاز و برای مصادره یا شاید بیان واقعیات سازهای برای مرحوم هاشمیرفسنجانی استفاده میشود. القابی که هرکدام در بحث و موضوعی داغ میشود و به قول امروزیها ترند رسانههای جریان اصلاحطلبی و کارگزارانی است. یکی در زمانی که ماجرای ساخت مترو داغ باشد، یکی در زمان ساخت سد و... هرکدام جایی کاربرد دارد و شاید هم بجاست. اما چرا نهضت سدسازی را میراث هاشمی معرفی میکنند؟ طبق اطلاعات موجود در سالهای بعد از جنگ تحمیلی با هدف کنترل و مهار آبهای سطحی، آبرسانی به مناطق محروم و تامین آب و برق موردنیاز ایران نهضت سدسازی آغاز شد. آغاز گر این نهضت هم کسی نبود جز علیاکبر هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور وقت. از آغاز انقلاب بهمن تا پیش از دولت هاشمی تنها 10 سد در ایران احداث شده بود. اما پس از ریاست هاشمی، تنها در سال 74، 46 سد در ایران ساخته شد و همین کافی بود برای اینکه سردار سازندگی، حالا سردار سدسازی هم باشد. هاشمی آخرین رئیسجمهوری نبود که شیب تند سدسازی در ایران را حفظ کرد و احتمالا روحانی هم آخرین رئیسجمهور نخواهد بود حتی اگر حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران سال 94 در مقر سازمان ملل و در محضر سران توسعه جهانی اعلام کرده باشد دولت ایران تصمیم دارد در پروژههای پرشمار «سدسازی» خود بازنگری کند.
-
يکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۳:۳۲
-
۳۷ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
اخبار محرمانه
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/104836/