دونالد
ترامپ در تازهترین اقدامات خود علیه ایران برخی مسئولان عالیرتبه جمهوری
اسلامی از جمله مقام معظم رهبری و دکتر ظریف را تحریم کرده است. چرا ترامپ
دست به چنین کاری زده است؟
تحریمهای اخیر، نمایشی جدید از سلسله نمایشهای تحریمی گذشته
ترامپ است. ترامپ در تحریم های گذشته خود سپاه پاسداران و بخش عظیمی از
اقتصاد ایران را تحریم کرده است. رویکرد ترامپ از ابتدا تحریم و تهدید بوده
است. تحریمهای اخیر نیز بازی با افکار عمومی در راستای جنگ روانی علیه
ایران است. همه بهخوبی میدانند که مقام معظم رهبری نه به سفر خارجی
میروند و نه اینکه فعالیت مالی بینالمللی دارند که ترامپ بخواهد آن را
تحریم کند. از سوی دیگر دکتر ظریف نیز وزیر امور خارجه کشور و سخنگوی کشور
در عرصه بینالمللی است. در نتیجه تحریم چنین شخصیتهایی در عمل محلی از
اعراب ندارد. این نوع رویکرد نشان میدهد که ترامپ از عملکرد و اظهارات
مسئولان جمهوری اسلامی ترس و نگرانی دارد و به همین دلیل نیز با تحریمهای
جدید ترامپ علیه ایران فصل جدیدی از عملیات روانی آمریکا علیه ایران آغاز
شده است؛ فصلی که بیشتر نشأتگرفته از اقدام ایران در راستای سرنگونکردن
پهپاد آمریکایی در حریم هوایی ایران بوده است.
پس از سقوط پهپاد آمریکا توسط ایران، ترامپ مدعی است
که دهدقیقه قبل از حمله به ایران دستور حمله را لغو کرده است. آیا این
ادعا بهمنزله آمادگی آمریکا برای جنگ با ایران است؟
بخشهایی از سخنان ترامپ در این زمینه بلوف و اغواگری است.
اینکه او عنوان میکند دهدقیقه قبل از حمله دستور لغو آن را صادر کرده صحت
ندارد و چنین چیزی با واقعیت همخوانی ندارد. با این وجود نکته مهم در این
زمینه استدلالی است که برای حملهنکردن به ایران مطرح کرده است. وی
مدعیشده که برای کشتهنشدن150نفر در ایران دست به چنین اقدامی نزده است.
این در حالی است که دست دولت آمریکا به خون بیگناهان زیادی آلوده است و
این کشور سابقه طولانی در خونریزی و جنگطلبی در بین کشورهای جهان دارد.
کشوری که صدهاهزار بیگناه را در عراق، افغانستان، سوریه و ویتنام به
خاکوخون کشیده و دستش به خون بیگناههان بسیاری آلوده است، نمیتواند
مدعی شود که بهخاطر کشتهشدن150نفر به ایران حمله نکرده است. «سیا» در
بسیاری از کشورهای جهان عملیاتهای ترور و کشتار انجام داده و بسیاری از
انسانهای بیگناه را به کام مرگ کشانده است. در نتیجه چنین ادعایی در
راستای عملیات روانی و برای عقب نگهداشتن ایران مطرح شده است. ترامپ از
زمانی که در آمریکا به قدرت رسیده با تحریمهای گسترده و اقدامات نابخردانه
خود فعالیتهای معمول دنیای اقتصاد را به مخاطره انداخته است. ترامپ حتی
اجازه نداد که کمکهای کشورهای جهان به دست سیلزدگان ایران برسد و از این
کار ممانعت ایجاد میکرد. از سوی دیگر تجارت ایران با کشورهای جهان را مختل
کرده و اجازه نمیدهد اقلام اساسی و مورد نیاز مردم مانند دارو وارد کشور
شود. در نتیجه چنین ادعایی بیشتر در راستای عملیات روانی علیه ایران است و
بیشتر مصرف داخلی دارد.
با توجه به اتفاقات رخداده به چه میزان احتمال تنش نظامی بین ایران و آمریکا وجود دارد؟
بنده احتمال جنگ بین ایران و آمریکا را کم میدانم. در شرایط
کنونی ایالات متحده آمریکا آماده برگزاری انتخابات ریاستجمهوری خواهد شد و
فضای داخلی این کشور انتخاباتی است. به همین دلیل نیز دولتمردان آمریکا
بیش از آنکه بهدنبال جنگ با ایران باشند بهدنبال پیروزی در انتخابات و
ادامه دولت خود هستند. جمهوری اسلامی نیز هیچگاه بهدنبال جنگ نبوده و در
آینده نیز نخواهد بود. با این وجود اگر تاسیسات نظامی ایران مورد هدف قرار
بگیرد و یا اینکه حریم هوایی ایران نقض شود آمریکا و متحدانش پاسخ
دندانشکنی دریافت خواهند کرد. ایران همواره آمادگی پاسخگویی به حمله
آمریکا را خواهد داشت، با این وجود هیچگاه آغازکننده جنگ نخواهد بود.
ایران هیچگاه بهدنبال جنگطلبی نبوده و در آینده نیز نخواهد بود. راهبرد
جمهوری اسلامی دفاع از تمامیت ارضی خود است و به همین دلیل هر تهدیدی را
بهصورت قاطعانه پاسخ خواهد داد.
تاکنون بهانههای مختلفی مانند حمله به نفتکشها و یا
سقوط پهپاد سبب واکنش آمریکا علیه ایران شده است. این در حالی که اغلب
تحلیلگران سیاسی نسبت به برخورد تصادفی ایران و آمریکا در خلیج فارس هشدار
دادهاند. آیا این نوع بهانهجوییها بهصورت تعمدی از طرف آمریکا صورت
نمیگیرد؟
این احتمال وجود دارد که این بهانهجوییها و زمینهسازیها
بهصورت تعمدی توسط آمریکا صورت گرفته باشد. آمریکا میخواهد ایران را در
عمل انجام شده قرار بدهد و به شکلی فضا را مدیریت کند که پای ایران به تنش
نظامی کشیده شود. در شرایط کنونی حاکمیت دولت آمریکا نیز یکدست و دارای نظم
درونی نیست. برخی از افراد دولت آمریکا مانند پمپئو و جان بولتون به دنبال
این هستند که اقدام نظامی علیه ایران صورت بگیرد. این افراد در راستای
اهداف و سیاستهای اسرائیل و عربستان حرکت میکنند و به شکلی عمل مینمایند
که مورد دلخواه این کشورهاست. با این وجود بخشهای مهمی از حاکمیت آمریکا
با جنگ با ایران مخالف هستند. اغلب این افراد نیز در کنگره حضور دارند. حتی
در حزب جمهوریخواه نیز افرادی هستند که مخالف جنگ با ایران هستند. این
وضعیت در بین مردم آمریکا نیز وجود دارد. بسیاری از مردم آمریکا از جنگهای
گذشته آمریکا خاطره خوبی ندارند و زخمخوردهاند. به همین دلیل نیز آنها
دلیلی نمیبینند که دوباره این کشور وارد جنگی شود که سرنوشت نامعلومی
خواهد داشت.
پمپئو در سفر به امارات و عربستان تلاش کرده دلیل
تصمیمات این کشور در مورد مسائل اخیر را به رهبران آنها اعلام کند. آیا این
سفر یک نمایش تبلیغاتی است و یا آمادهکردن این کشورها برای تنشهایی که
ممکن است در آینده اتفاق بیفتد؟
عربستان از تنش بین ایران و آمریکا نگران است و امارات از
عربستان نیز نگرانتر. این دو کشور گمان میکنند حمله نظامی آمریکا با
ایران مانند سدی است که آنها در پشت این سد در امان خواهند بود. این در
حالی است که این یک تصور باطل است. در ماجرای سقوط پهپاد آمریکایی توسط
ایران، عربستان و امارات از به چالش کشیدهشدن تجهیزات نظامی پرطمطراق و
پرسروصدای آمریکا توسط ایران به وحشت افتادهاند. از سوی دیگر این اقدام
ایران سبب برتری ایران در عرصه نبرد عملیاتی بوده و به همین دلیل این
کشورها بیش از همیشه از تحرکات احتمالی ایران احساس خطر میکنند. امروز
کشوری مانند عربستان که در طول سالهای گذشته سیاستهای خصمانه علیه ایران
اتخاذ کرده بیش از همیشه از ایران احساس وحشت میکند و احساس میکند اگر
آمریکا نتواند در مقابل ایران به دستاورد مهمی دست پیدا کند که قطعا چنین
است، نفوذ ایران در منطقه بیش از گذشته خواهد بود و منافع آنها به خطر
خواهد افتاد. در نتیجه سفر پمپئو به این کشورها بهدلیل تسلای خاطر این دو
کشور از وضعیت تنش بین ایران و آمریکا بوده است. هدف دیگر این سفر نیز
ارزیابی مالی و همانطور که ترامپ بهصراحت عنوان کرد دوشیدن این کشورها
است. آمریکا دیگر مانند گذشته حاضر نیست بدون هیچدستاوردی از منافع متحدان
عربی خود حفاظت کند. به همین دلیل نیز بهدنبال این است که هزینه حضور خود
در منطقه خاورمیانه را از این کشورها دریافت کند.
ترامپ در مواضع اخیر خود عنوان کرده که آمریکا دیگر
حاضر نیست امنیت نفتکشهای کشورهای دیگر را برعهده بگیرد و این کشورها باید
بتوانند امنیت نفتکشهای خود را برعهده بگیرند. آیا این موضوع بهمعنای
این است که حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه هیچدستاوردی برای این کشور
نداشته و تنها هزینههای زیادی روی دست آمریکا گذاشته است؟
آمریکا مدتهاست که به این نتیجه رسیده که اعزام نیروهای
نظامی به منطقه خاورمیانه برای این کشور هزینههای زیادی به همراه داشته
است؛ هزینههای که دستاوردخاصی نیز برای منافع آمریکا به همراه نداشته است.
به همین دلیل نیز بود که ترامپ نیروهای خود در افغانستان و سوریه را کاهش
داد و سیاستی در پیش گرفت که هزینه نظامی آمریکا در خاورمیانه کاهش پیدا
کند. او در شرایط کنونی نیز به این نتیجه رسیده که حضور این کشور برای
امنیت آبراهه خلیج فارس تنها به سود کشورهای دیگر است و منافعی برای آمریکا
نداشته است. به همین دلیل نیز رئیسجمهور این کشور عنوان میکند کشورهایی
که قصد دارند منابع انرژی خود را از این منطقه عبور دهند باید امنیت
کشتیهای خود را برعهده بگیرند. در این زمینه کشورهایی مانند عربستان سعودی
نیز با نگرانی های جدی مواجه هستند. به هر حال شیشه حیات عربستان سعودی به
صادرات نفت این کشور بستگی دارد و اگر در صادرات نفت این کشور اخلال ایجاد
شود و یا متوقف شود این کشور با چالشهای مهم داخلی و بینالمللی مواجه
خواهد شد.
ترامپ مدعی است در صورتی که بین آمریکا و ایران
مذاکره صورت بگیرد همه تحریمها برداشته خواهد شد. چرا ترامپ تا به این
اندازه به مذاکره با ایران نیاز دارد؟
مذاکره تنها یک بهانه است که از سوی ترامپ و دولتمردان آمریکا
مطرح شده است. در شرایط کنونی ترامپ به این نکته پیبرده که از روش مناسبی
در مقابل ایران استفاده نکرده و در مسیری قرار گفته که برای وی بازی دوسر
باخت بوده است. به همین دلیل از بهانه مذاکره برای فریب افکار عمومی جهان
استفاده میکند. بهنظر میرسد ترامپ به عکس با مذاکرهکننده ایرانی برای
انتخابات آینده ریاستجمهوری آمریکا احتیاج دارد. بر همین اساس نیز برخی از
تحلیلگران معتقدند که اولویت نخست ترامپ جنگ تجاری با چین است و منطقه
خاورمیانه برای وی در اولویتهای بعدی قرار گرفته است. به همین دلیل نیز
اگر او کاری کند که روند عبور منابع انرژی به چین در خلیج فارس با اخلال
مواجه شود به یکی از اهداف مهم خود رسیده است. در کنار این مورد آمریکا
تلاش میکند خود را بهعنوان یکی از کشورهای تولیدکننده بزرگ انرژی جهان
معرفی کند تا گوی سبقت را از رقبای تجاری خود مانند چین برباید. در شرایط
کنونی ترامپ بیش از همیشه در داخل خاک آمریکا نیاز به آرامش و رضایت عمومی
است. به همین دلیل نیز ترامپ تلاش خواهد کرد مردم آمریکا در معرض آسیبهای
اقتصادی قرار نداشته باشند تا رضایتمندی از عملکرد دولت وی آسیب نبیند. با
این وجود ترامپ با سیاستهای تنشزا درباره ایران وارد یک سیکل معکوس شده
است که اولین نتیجهاش در قیمت بنزین در داخل آمریکا خود را نشان خواهد
داد. بدون شک افزایش 20 تا 30درصدی قیمت بنزین برای ترامپ در انتخابات
ریاستجمهوری خطرناکتر از مساله برونمرزی است و ترامپ نیز بهخوبی به این
مساله آگاهی دارد. در نتیجه مساله ایران در انتخابات ریاستجمهوری آینده
در درجه دوم و سوم قرار خواهد داشت. نکته دیگر اینکه میزان بدهی دولت
آمریکا نسبت به گذشته افزایش داشته و از سوی دیگر اقتدار دلار نیز در عرصه
جهانی از بین رفته است. این مسائل هر کدام میتواند میزان رضایت مردم
آمریکا از وضعیت زندگی خود را تحتالشعاع قرار بدهد و در نتیجه انتخابات
تعیینکننده باشد. دریافت پولهای بیصاحب از عربستان و امارات متحده
عربی یک داروی موقت و مُسکن برای ایجاد اشتغال در آمریکا بود. این در حالی
است که تاریخ مصرف داروهای عربستان و امارات برای دولت ترامپ به پایان
رسیده و دیگر نمیتواند پشتوانه محکمی برای به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا
باشد. نکته دیگر اینکه اروپا به لحاظ اقتصادی و صنعتی متحد آمریکا محسوب
میشود و در زمینههای امنیتی و سیاسی هم غالبا مواضع مشترکی با آمریکا
داشتهاند. با این وجود این معادله در شرایط کنونی تغییر کرده و برخی از
رهبران قدرتهای مهم اروپا با سیاستهای ترامپ همراهی نمیکنند و اقدامات
ترامپ را در راستای منافع مشترک و صلح جهانی ارزیابی نمیکنند. به همین
دلیل نیز این احتمال وجود دارد که این کشورها در انتخابات ریاستجمهوری
آمریکا احتمالا از ترامپ حمایت نخواهند کرد و ترجیح میدهند فرد دیگری
رئیسجمهور آمریکا شود که دیدگاههای نزدیکتری با این کشورها در زمینه
اقتصادی و امنیت جهانی داشته باشد.
با توجه به اتفاقاتی که در هفتههای اخیر رخ داده بهنظر شما در نهایت تنش کنونی بین ایران و آمریکا به چه نتیجهای خواهد رسید؟
نتیجه این تنش به بسیاری از اقدامات منطقهای و بینالمللی
بستگی دارد. بدونشک رفتاری که عربستان و امارات متحده عربی در آینده در
مقابل ایران از خود نشان میدهند در مناسبات منطقهای تعیینکننده خواهد
بود. از سوی دیگر رفتار کشورهای اروپایی و چین و روسیه نیز در آینده این
تنش نقش تاثیرگذاری خواهد داشت. رابطه ایران و آمریکا در فضای خلأ ادامه
پیدا نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد. در نتیجه هر گامی که دو کشور ایران و
آمریکا برمیدارند روی مناسبات و سرنوشت همه این کشورها تاثیرگذار خواهد
بود. در نتیجه همه کشورهای تاثیرگذار در این تنش باید در مسیری حرکت کنند
که این تنش در نهایت مرتفع شود و منافع هیچکشوری آسیب نبیند.