سرمقاله اعتماد/ تدبیر در برابر پریشانی
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
سرمقاله اعتماد/ تدبیر در برابر پریشانی
١٧
٠
اعتماد / « تدبیر در برابر پریشانی » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته امیرعلی ابوالفتح است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
سیاست خارجی دولت آقای ترامپ مبتنی بر ارسال پیامهای مختلف است. در این بین دو فرضیه مطرح است؛ یکی اینکه شخصیت آقای ترامپ و حضور دیدگاههای مختلف و سبک مدیریت آقای ترامپ باعث میشود که پیام مخابره شده از واشنگتن بسیار متناقض و مبهم باشد.
شیوه مدیریتی ترامپ حتی در زمانی که در بخش خصوصی فعالیت میکرد، اینگونه بود که سعی میکرد همه نظرات را دور خود جمع کند و حتی دیدگاههای متضاد نیز در کنار او قرار گیرد و درنهایت ترامپ به عنوان راس تشکیلات مالی و تجاری که داشت بتواند تصمیمگیری کند و علاقهمند بود که افراد را به جان هم بیندازد تا از این طریق بتواند بر اثر برخورد این دیدگاه بهترین نظر را ارایه داده و آنها را دراختیار خود قرار دهد. برخی بر این باورند که این الگوی رفتاری و مدیریتی آقای ترامپ در مقام ریاستجمهوری ادامه پیدا کرده از همین رو شاهد آن هستیم که بهطور مثال در حوزه سیاست امنیتی و اقتصادی افرادی که با یکدیگر در تضاد و تعارض هستند دور رییسجمهور جمع میشوند و همین موضوع باعث میشود که پیامهای متفاوتی از سمت کاخ سفید ارسال شود. اما این تنها یک فرضیه است، نه میتوان آن را رد یا تایید کرد، اما مصداقهایی که بتوان این فرضیه را قابلقبول قلمداد کنیم، وجود دارد. اما فرض دیگری که وجود دارد این است که اگر بخواهیم بهطور مشخص در مورد ایران سخن بگوییم، گویی دفتر آقای ترامپ در تلاش است که شکل عمدی، مبتنی بر یک برنامه از پیش طراحی شده پیامهای متفاوتی را به ایران ارسال کنند تا سیستم عصبی و گردش تصمیمگیری در ایران را مختل کنند. وزیر خارجه یک حرف، مشاور امنیت ملی یک حرف و حتی رییسجمهور نیز حرفی دیگر را مطرح میکند. برخی معتقدند که ساختار تصمیمگیری در ایالاتمتحده تا این حد پرآشوب و متغیر نیست و اگر شاهد چنین اتفاقی هستیم براساس یکسری محاسبات دقیق است تا ایران و جامعه جهانی سردرگم شود و در این فضای غبارآلود ایالاتمتحده بتواند ایران را وادار به کاری کند که علاقهمند است. اما برای این کار نیز مصداقهایی وجود دارد و مواردی وجود دارد که ایالاتمتحده یک خطمشی واحدی را پیگیری میکند ولی به دنبال غبارآلود کردن فضای انتقال پیام به ایران هستند. اما اینکه کدام سناریو نزدیک به واقعیت است چندان نمیتوان قضاوت کرد و شخصا نمیتوان گفت کدامیک از فرضیات از درجه اعتبار بالاتری برخوردار است. اگر فرض را بر آن بگیریم که ایالاتمتحده امریکا سناریوی دوم را در پیش گرفته، میتوان گفت که ایالاتمتحده سیاست خود را در قبال ایران برمبنای یک استراتژی مشخص پیش میبرد، به نحوی که از یک طرف تاکید بر این است که ایالاتمتحده حامی مذاکره و طرف عقلانی این کشمکش بهشمار میآید و به نحوی سعی دارد به افکار عمومی نشان دهد که طرف مقابل از خواستهای خود عدول نمیکند. همچنین در این استراتژی قصد دارد تا ایران در شرایط انفعال قرار گیرد و حمایت بینالمللی را نیز از دست بدهد و مهمتر اینکه در داخل کشور شکاف ایجاد شود و فشار بر حاکمیت افزایش یابد تا با این نقد روبهرو شود که چرا تن به مذاکره نمیدهد و اینکه چرا از این فرصت استفاده نمیکند، به همین دلیل شاید نقش پلیس خوب و بد بین امریکا و اروپا که در جریان مذاکرات برجام وجود داشت، حتی در همان دوره دولت امریکا نقش پلیس خوب را در برابر کنگره امریکا ایفا کرد. در دوره آقای ترامپ نیز این نقش بین شخص رییسجمهوری و «تیم بی» تقسیم شد. گاهی اوقات نیز شخص ترامپ هر دو نقش را ایفا میکند. یک روز عنوان میکند که قصد مذاکره با رهبران ایران را دارد و روزی علیه دفتر مقام معظم رهبری تحریم اعمال میکند. این را میتوان مسیری دانست که امریکاییها تصور میکنند که از این طریق میتوانند به اهدافی که از پیش تعیین کردند، برسند. در حال حاضر تصور جامعه نخبه ایران این است که موضوع پلیس خوب و بد به درون دولت امریکا تقلیل پیدا کرده است. افکار عمومی و غالب نخبگان بر این باور بودند که ما با ایالاتمتحده به عنوان یک پدپدهای یکدست مواجه هستیم و نمیتوانستیم تفکیکی بین این دولت یا دولت دیگر ایجاد کرد.
با گذشت زمان و افزایش آگاهی از فضای عمومی امریکا این تفاوتها روز به روز خود را بیش از پیش نشان میدهد، از همین رو میتوان اکنون تشخیص داد که چه نهادی در امریکا موضع تندتری یا ملایمتری نسبت به ایران دارد. اکنون کاملا مشخص است که چه سیاستمداری رویکرد منطقیتر و چه کسی رویکرد تندتری نسبت به ایران دارد. هر چه شناختهها بیشتر شود نقشآفرینی پلیس خوب یا بد نیز میتواند خود را بروز دهد. یک دولتمرد میتواند نقش پلیس خوب را برای ما ایفا کند یا تصور از یک شخص تبدیل به پلیس خوب یا بد شود. قطعا دولت امریکا نیز باتوجه به شناختی که از جامعه ایران دارد تلاش میکند از فضا استفاده لازم را ببرد و تلاش میکند این موضع پلیس خوب و بد را پررنگتر از همیشه جلوه دهد. دونالد ترامپ در حال حاضر از تمام ابزارهایی که دراختیار دارد به دنبال آن است که ایران را مجبور به پذیرش مذاکرات مجدد با ایالاتمتحده کند. بخشی از این ابزارها غبارآلود کردن فضا و ایجاد سردرگمی درخصوص ایران است. اگر این سیاست جواب نداد از ابزارهای دیگر استفاده میکند. دونالد ترامپ در حال پیشبرد استراتژیهای خود به موازات یکدیگر است. تحریمهای اقتصادی، حملات سایبری، آرایش جنگی، تاثیرگذاری بر ذهنیت نخبگان و افکار عمومی ایران همگی فضاهایی است که امریکا در حال استفاده از آن است، اما برآیند نتایج آن چیزی نبوده که ایالاتمتحده انتظار آن را داشت. بهطور مثال جان بولتون مشاور امنیت ملی امریکا در سرزمینهای اشغالی عنوان کرد سکوت کرکننده ایران ناامیدکننده است. با وجود تمام این تلاشها آن چیزی که امریکاییها انتظار آن را داشتند هنوز رخ نداده است. اینکه در آینده چه خواهد شد هنوز مشخص نیست، اما این اقدامات هنوز برای امریکا دستاوردی نداشته که بتواند اعلام پیروزی در سیاستهای خود در قبال ایران داشته باشد.
-
پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۲:۰۳
-
۶۸ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
اخبار محرمانه
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/123417/