ترامپ به دنبال برهمزدن ترکیب میز مذاکره
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
سیدعلی موجانی. مولف کتاب بررسی مناسبات ایران و امریکا| رویداد تحریم وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، کنشگری که با قریب به چهار دهه تکاپو برای حفظ صلح از کانال دیپلماسی کارنامه موفقی را از خود به یادگار نهاده، بیتردید در نگاه نخست اقدامی است غیرمعمول، بغضآلود، خصمانه و خلاف حقوق بینالملل؛ اما از سوی سیاست خارجی دولت کنونی ایالات متحده برای ما قابلپیشبینی بود. ظریف به همان دلیل از سوی ایالات متحده تحریم شده است که منتقدانی در داخل او را به کمتوجهی به این متهم کرده بودند: «اجرای منویات مقام معظم رهبری».
جک لندن (1876 - 1916) سرمقالهنویس و نویسنده شناختهشده آمریکایی در یکی از داستانهای خود که سالها قبل با نام داستانهای ملل در ایران منتشر شد، جملهای نوشت که گویی پس از یک قرن پژواک آن در کاخ سفید با این اقدام مشترک وزارتخانههای خزانهداری و خارجه آمریکا طنینانداز شده است: «شما اگر جلوی حقیقت را بگیرید، اگر آن را پنهان کنید، اگر نخواهید برخیزید و در میان مردم بیپرده سخن بگویید؛ یا اگر هنگام گفتن، همه حقیقت را نگویید، پس شما کمتر از حقیقت هستید».
تحریم ظریف، حجاب بر «راستی» انداختن بود، بیآنکه مجریان آن به اندرز جک لندن توجه نشان دهند، یعنی با مردم سخن گویند و همه آنچه آنها را به این جهت کشاند بازگو کنند، پس به قول مؤلف آوای وحش «ناراستی» روا داشتند.
با این مقدمه دو نگرش درباره این رویداد قابل توجه است:
نخستین نگاه آنکه اگر «فصل آزادی» در تاریخ آمریکا به روایت مورخان آن کشور، با انتشار اعلامیه استقلال در 1776 میلادی رقم خورد، نادرست نیست اگر به استناد همان بندی که در اعلامیه میگوید «ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همه انسانها برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان حقوق سلبناشدنی معینی به آنها اعطا کرده است که حق زندگی، آزادی، و جستوجوی خوشبختی از جمله آنهاست»، بیان شود با سلب حق خوشبختی ملت ایران از طریق اعمال تحریمهای ظالمانه و تروریسم اقتصادی، این فصل از کتاب تاریخ آمریکا پایان یافته است. مگر این گونه نیست که تدوینکنندگان آن سند تاریخی در متن خود کوشیدند «حقایق را به گوش جهانیان منصف» برسانند. بنابراین در طرح شکواییه بلند خود علیه جورج سوم پادشاه بریتانیا این عبارت را گنجاندند که از جمله مظالم بیحد او یکی «قطع رابطه تجاری ما با همه جهان» بوده است؟
امروز دولت ایالات متحده بیتوجه به تاریخ آمریکایی که با این سند متولد شد، به سنت جورج سوم میکوشد ظالمانه با دنیا برخورد کند و از نابودی دیگران سخن بگوید. اگرچه تاریخ همین کشور میگوید ظلم نماند و استقلال حاصل شد.
نگرش دوم به تصمیم برای تحریم دکتر محمدجواد ظریف بر واقعیت صحنه تکیه دارد. ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده، پس از خبط خروج از برجام بارها آشکارا از تصمیم خود برای گفتوگو با تهران سخن به میان آورده است. او برای نیل به این مقصود گاه با خطاب تند ملت ایران را به نابودی تهدید و حاکمیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را مذمت کرده و زمانی به رشحه قلمش دلبری آموخته و از مقامات ایران دلجویی میکند. هفتههای متمادی نیز هست که با لنگرانداختن در خلیج فارس و آبهای بینالمللی پنجه نشان داده و با هدایت نمایندگانش از شرق و غرب پنجره گشوده است. تلون بینتیجه و غوغای بیحاصل اما پرهزینه که او پی گرفته است یک هدف دارد: جهاندن اسب سرکش سیاست در کورس ریاستجمهوری آمریکا. همین نکته است که بر شتاب و حرص او برای حصول نتیجه و خروج از این وضعیت «ایستادن پشت در» افزوده است. پس باید چه میکرد؟
توییت 29 جولای ترامپ دو فاکتور تاریخی مهم را در خود داشت: «ایرانیها تاکنون هیچگاه در جنگی پیروز نشدهاند، اما هرگز در مذاکرهای شکست نخوردهاند». ابتدا، او پذیرفته است ایرانیان از جنگ نمیهراسند و اگر پیروز معرکه همچون چالدران نباشند، شکستخورده هم نبودند، شجاعانه جنگیدند و از دل آن مرزها و استقلال کشورشان را حفظ و اساس دولتی بزرگ را در زمانی کوتاه بنیان نهادند.
شاخص مهم دیگر این توییت شکستناپذیری ایرانیان در مسیر مذاکره برای احقاق حق، تثبیت تمامیت ارضی، حفظ حاکمیت و صیانت از مرزهای خود است. امری که با مطالعه مسیر مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر تلقی از آن را به باوری عمیق آنگونه که ترامپ بیان میکند، بدل کرده است.
با این دو نگاه، چه شده است؛ آیا آمریکا در اوج نیاز به بازگشت به دیپلماسی، تصمیم گرفت با تحریم وزیر خارجه ایران و تهدید دیپلماتهای ارشد طی فرمان اجرائی 13876، مسیر مورد نظر خود را مسدود کند؟! به نظر میرسد پاسخ الزاما مثبت نیست. بلکه باید این معنا را در همان فراز جمله دوم توییت در نظر گرفت: «هرگز در مذاکرهای شکست نخوردهاند». آمریکا به یقین و از سر استیصال در اندیشه بازگشایی کانال مذاکراتی است اما با تحلیل دادههایی چون پاسخ آشکار مقام معظم رهبری به نخستوزیر ژاپن به دقت دریافته برای بازگشت به میز باید لااقل «ترکیب میز» را برهم بزند. اینجا قدرت محاجه و منطق متین طرف مذاکراتی مؤثری چون دکتر ظریف فقط رویه ماجراست که سبب شد با تحریم ایشان و تهدید آنچه «دیپلماتهای ارشد» نامیدهاند، فضا را غبارآلود کنند. حقیقت ناگفته آن است که آمریکای سرافکنده برای گشودن مسیر مذاکراتی اگر بخواهد در مذاکره تفوق پیدا کند، راهی ندارد جز تلاش برای دوقطبی یا چندقطبیکردن افکار عمومی ایرانیان در سطح جامعه، نخبگان و حاکمان. تهدید طرفهای مذاکراتی آنگونه که در فرمان اجرائی مورد اشاره درج شده و بیان یک مقام ناشناس آمریکایی که به رویترز چنین اظهار کرده که به دنبال گفتوگو با یک شخص مؤثر در نظام تصمیمگیری جمهوری اسلامی ایران هستیم، نشانهای از تلاش برای گسست در سیاست متمرکز، منسجم و هدایتشده فعلی ارکان نظام در مواجهه با مقتضیات این برهه از زمان است.
-
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۹:۴۲ AM
-
۸۰ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
اخبار محرمانه
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/144835/