از سین کیانگ تا کشمیر؛ چالش مبنای سیاست خارجی
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
از سین کیانگ تا کشمیر؛ چالش مبنای سیاست خارجی
k ١.١
٤
روزنامه شهروند / متن پیش رو در شهروند منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
این روزها دو اتفاق بهنسبت مهم در جهان اسلام در حال رخدادن است و در این میان واکنش ایران نسبت به این دو رویداد واجد اهمیت است. ابتدا باید به مسأله سینکیانگ چین اشاره کرد. ایالت سینکیانگ تنها ایالت مسلماننشین چین است و در شمال غربی آن قرار دارد؛ ایالتی که به لحاظ اقتصادی در سطح پایینتری نسبت به دیگر مناطق چین قرار دارد. تا اینجا نکته خاصی نیست، ولی مسأله از آنجا مهم میشود که سیاستهای دولت چین در جهت محدود کردن و به تعبیر خودشان بازآموزی مسلمانان این منطقه است که به لحاظ معیارهای حقوق بشری قابل پذیرش نیست و کشورهای جهان بویژه غربیها نسبت به این اقدامات معترضند، هرچند رقابتهای آنان با چین در این مواضع آنها بیتأثیر نیست. فراموش نشود که وسعت سینکیانگ به اندازه ایران است و حدود ٢٠ میلیون نفر مسلمان دارد. گفته میشود که برای جلوگیری از افزایش جمعیت مسلمانان حتی اقدام به عقیم کردن اجباری آنان میکنند.
رویداد دوم مسأله کشمیر است که پس از استقلال هند و جدا شدن پاکستان همواره بهعنوان یک مشکل میان این دو کشور مطرح بوده و در اینخصوص تاکنون چندین درگیری نظامی میان دو کشور رخ داده است و اکنون از حیث سرکوب مسلمانان وضعیت بغرنجی پیدا کرده و ارتش هند در آنجا استقرار بیشتری یافته است. کشمیر برخلاف سینکیانگ نه فقط به دلیل مذهب که با ایران قرابتهای عمیق فرهنگی دارد.
در هر دو مورد مسلمانان از طرف حکومتهای مرکزی هند و بودایی تحت فشار هستند، ولی مواضع ایران طبعا سکوت است. در حالی که مطابق شعارهای مرسوم نباید سکوت کرد. ولی کیست که نداند اولویت مسائل ایران و مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا حکم میکند که در برابر دو کشور اصلی مورد نیاز برای خنثی کردن تحریمها یعنی چین و هند خویشتندار بود و نباید عصبانی شد و آنها را از خود دور کرد. دفاع از مردم یمن و مقابله با عربستان سعودی نیز در ذیل همین چارچوب معنادار است؛ والا چرا به سینکیانگ یا کشمیر کمکهای مشابه یا حتی کمتر نمیکنیم و حتی اگر کمکی هم شود، اعلام نمیشود.
این سیاست قابل دفاع است، مشروط بر اینکه در همه موارد سیاست خارجی خود را بر اساس همین منطق، تحلیل و اتخاذ موضع کنیم. این پذیرفتنی نیست که در برخی از جاها به دفاع از مسلمانان و همبستگی اسلامی استناد کنیم و در برخی موارد دیگر از کنار آن بگذریم، گویی که هیچ حادثهای رخ نداده است. مشکل این سیاست متعارض آنجایی است که چوب هر دو سیاست را میخوریم، بدون آنکه نان آنها را بخوریم. هزینههای هر دو سیاست را میدهیم، بدون آنکه از منافع آن بهرهمند شویم یا به اندازه کافی بهرهمند نمیشویم. هنگامی که در برابر وضعیت کشمیر و سینکیانگ سکوت میکنیم، طرفداران مفهوم انقلاب و ارزشهای فراملی دچار حیرت و پرسش میشوند. در نتیجه نسبت به مواضع ایران درباره سایر مسلمانان مثل یمن یا فلسطین بدبین میشوند. آنان هم که خواهان سیاست خارجی براساس منافع ملی هستند نیز بر اساس ادعاهای جاری و رسمی کشور، نگاه منتقدانهای به مواضع خارجی ایران پیدا میکنند.
واقعیت این است که به علل گوناگون هر حکومتی مجبور است که سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی کشورش تنظیم کند. علت نیز روشن است، چون همه کشورها چنین میکنند و اگر یک کشور بخواهد مسیری جز این را برود، بازنده خواهد بود.
البته این به معنای نادیده گرفتن سایر ارزشها نیست، بلکه سایر ارزشها را نیز باید در ذیل منافع ملی تعریف کرد و تا آنجایی که در این چارچوب قابل تعریف است باید مورد عمل قرار گیرد، در غیر اینصورت قضیه متفاوت خواهد شد.
با این نگاه حضور ایران در قضایای لبنان، سوریه، یمن و عراق مفهومی جدیتر از آنچه که هست پیدا خواهد کرد.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/148412/