28 مرداد و مسائل روز
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه -
28 مرداد و مسائل روز
٣٣٣
٠
اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
کوروش احمدی/ سالگرد کودتای 28 مرداد فرصت دیگری برای بحث در رسانهها و شبکههای اجتماعی در داخل و خارج از کشور راجع به این واقعه مهم فراهم کرد. توجه گسترده به این موضوع با وجود گذشت 66 سال از واقعه حاکی از اهمیت شگرف این تحول در تاریخ معاصر ما و ماندگاری آثار آن است. یکی از آفات بحثها در این مورد طی چند دهه گذشته این است که کسانی اتفاقات 28 مرداد 1332 را عمدتا در پرتو تحولات جاری و نیازهای سیاسی زمان حال (presentism )مرور میکنند و به ناچار درکی جانبدارانه و تحریف شده از تاریخ ارایه میدهند. اینان تصور میکنند برای پیشبرد نظرات خود در مورد نوع نظام سیاسی در داخل و کم و کیف رابطه سیاسی با این یا آن کشور حتما لازم است، تاریخ معاصر کشور را نیز متناسب با این ترجیحات سیاسی دستکاری کنند. این در حالی است که اگر بررسیهای تاریخی قطع نظر از تحولات سیاسی جاری صورت نگیرد چیزی جز زواید پروژههای سیاسی روز نخواهد بود.
در داخل کشور پیروان دربار از یک سو و وارثان دشمنیهای شکل گرفته در ماههای پایانی نخستوزیری مصدق از سوی دیگر پیوسته قرائتهای جانبدارانه خود را از وقایع 28 مرداد ارایه داده و در این راه تا جعل سند هم پیش رفتهاند. بعد از انقلاب اسلامی، بازماندگان گروههای سیاسی ضد مصدق با دست بازتر و برخورداری از امکانات بیشتر به نشر مواضع سیاسی خود به اسم وقایع تاریخی ادامه دادند. کتاب چهره واقعی مصدقالسلطنه نوشته مرحوم حسن آیت که توسط انتشارات وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در 1360 منتشر شد، نمونهای از نشر مواضع سیاسی به نام تاریخنگاری است. سلطنتطلبها در خارج از کشور نیز با هدف توجیه مواضع خود به شکلی گسترده به تحریف تاریخ معاصر دست زدهاند تا از این طریق چهره پهلوی دوم را در مصاف با جنبش ملی و مصدق تطهیر کنند. کسانی نیز چون اردشیر زاهدی با ایجاد حلقهای عمدتا هدف تطهیر خود و پدر را از انگ عامل خارجی بودن پی گرفته و بر ملی و مردمی جلوه دادن برکناری مصدق و اعاده شاه متمرکز بودهاند.
این حلقه به ویژه با محوریت کتابی به قلم داریوش بشاشبایندر تلاش دارد تا روحانیت به ویژه آیتالله بروجردی را محور اصلی «قیام ملی 28 مرداد» معرفی کند. این در حالی است که روایات و اسناد متقن همیشه حاکی از مصر بودن آیتالله بروجردی بر عدم مداخله در سیاست بوده است. برخی جریانات تندرو در امریکا نیز به این کمپین پیوسته و کوشیدهاند تا با «ملی و مردمی» قلمداد کردن سرنگونی دولت مصدق گریبان خود را از اتهام دخالت خشن در امور داخلی ایران رها سازند. ری تکیه یکی از چهرههای اصلی در این رابطه است که تلاش خود را با انتشار مقالهای در ژوییه 2014 تحت عنوان «در ایران واقعا چه اتفاقی افتاد» آغاز و با حضور فعال در شبکههای اجتماعی ادامه داد. مشکل اصلی اکنون این است که اینگونه «تاریخنگاریها» که قبل از انقلاب پذیرشی در بین مردم و نخبگان نداشت در یکی، دو دهه اخیر به خاطر نارضایتیهایی در اقشاری از مردم، زمینههایی برای پذیرش یافته است. اسناد تاریخی اعم از اسناد و منابع داخلی و خارجی به وضوح روشن کرده که انگلیس در مرحلهای و نهایتا امریکا «طراح و سازماندهنده» سقوط دولت دکتر مصدق بوده و از حمایت عوامل داخلی نیز بهره بردهاند. اسناد گویای آن است که انگلیس از ابتدا قویا اعتقاد داشت که نمیتواند با مصدق کنار بیاید و تنها راه حذف اوست. آن لمبتون از بدو شروع دولت مصدق به دولت انگلیس توصیه کرد که به مصدق امتیاز ندهد، تفاهم با مصدق ممکن نیست و راهی جز حذف او وجود ندارد. وی به عنوان مقدمه این اقدام «ماموریت زینر» ( Mission Zaehner) را جهت جذب و آموزش ایرانیان همسو برای کودتا پیشنهاد کرد که به آن عمل شد. بعد از واقعه 30 تیر 31 و پیروزی آیزنهاور تلاش سیستماتیک برای پراکندن افراد موثر از اطراف مصدق، جذب و تطمیع عناصر ذینفوذ شامل نمایندگان مجلس، روزنامهنگاران و سران اوباش و... با محوریت سفارت امریکا بعد از تعطیلی سفارت انگلیس و به عنوان مقدمه لازم برای کودتا تشدید شد.
گزارش داخلی سیا که توسط دونالد ویلبر، عضو سیا و طراح کودتا در مارس 1954 نوشته شد و اول بار در سال 2000 توسط نیویورکتایمز منتشر شد حاوی شرحی مفصل از عمق دخالت سیا در کودتاست. عناوین تنها بخش کوچکی از عملیات سیا در این رابطه بسیار گویاست: برنامه «جنگ روانی » در ایران و «جنگ اعصاب» علیه مصدق، تهیه شمار کثیری مقالات و کاریکاتورهای ضد مصدقی توسط «گروه هنری» سیا جهت درج در رسانههای ایرانی و غربی، سازماندهی «عملیات» برای وادار کردن شاه به امضای فرمان عزل مصدق توسط سیا شامل اعزام اشرف پهلوی (از پاریس)، شوارتزکف، کرمیت روزولت، برادران رشیدیان و... برای ملاقاتهای مکرر با شاه و سازماندهی ارسال پیامهای رمزی که حاکی از موافقت سران امریکا و انگلیس با کودتا باشد؛ دریافت مجوز هزینه تا یک میلیون دلار به اضافه روزانه یک میلیون ریال برای خرید نمایندگان مجلس در دوره قبل از تصویب نهایی «طرح عملیاتی برای کودتا»، برخورداری زاهدی از موقعیتی ضعیف در بین نظامیان و ناچار شدن سیا به در دست گرفتن ابتکار عمل برای ارایه طرح نظامی و قرار دادن نیروی نظامی در اختیار او؛ این ادعا که نظراتی که افسران ایرانی برای کودتا میدادند «به نحو رقتآوری احمقانه بود» و نهایتا الزام به وارد عمل کردن جورج کارول، مامور سیا و سرهنگ عباس فرزانگان وابسته نظامی ایران در واشنگتن بعد از اثبات ناتوانی سپهبد زاهدی جهت کمک به ایجاد «شبکه نظامی»، تهیه «برنامه عملیاتی» توسط سیا و ارایه آن به زاهدی و تیمش برای اظهارنظر، تلاش برای تفهیم به «ایرانیان غالبا غیرمنطقی» که هر یک در وقت مقتضی چه باید بکنند، اقدام سیا به تعیین نظامیان و تانکهایی که باید دخالت میکردند و تهیه لیست محلهایی که باید تحت کنترل درمیآمدند و لیست کسانی که باید دستگیر میشدند و... این عناوین و شرح تفصیلی هر یک از آنها در گزارش داخلی سیا به وضوح گویای نقش امریکا به عنوان طراح و سازمان دهنده کودتاست. اسنادی که بعد از گزارش ویلبر به صورت قطرهچکانی توسط امریکا از طبقهبندی خارج و منتشر شدند، جزییات بیشتری را در ارتباط با عناوین فوق ارایه میکنند. در اولین سری از اسناد اولیهای که در 1989 منتشر شدند، سندی راجع به نحوه سرنگونی مصدق وجود ندارد. بعد از آن هر چند که هنوز با وجود قانون اطلاعات آزاد در امریکا و الزام دولت به انتشار اسناد بعد از 30 سال هنوز بعد از 66 سال، بخش قابل توجهی از اسناد مربوط به کودتا منتشر نشده است. جالب اینکه برخی بندها و اسامی در آخرین سری از اسناد منتشر شده در 2017 همچنان سیاه هستند.
کسانی که از «قیام ملی و مردمی » صحبت میکنند، مواردی را مانند حرکت دستهجاتی از چند نقطه در جنوب تهران به سرکردگی رمضان یخی، ناصر جگرکی، باقر کچل، زینب لب شکری، طیب و... و حمله با دهها تانک به رادیو و خانه مصدق و درگیری طولانی با گارد نخستوزیری و... را نادیده میگیرند. مطابق اسناد سیا که در 2017 منتشر شد و منابع هم عصر، هر یک از این چند ستون با «صدها نفر» شروع و با پیوستن شماری از مردم عادی به آنها شمارشان نهایتا به حداکثر حدود 4000 هزار نفر رسید. آیا میتوان با 4000 هزار نفر یک رژیم را سرنگون کرد؟ علاوه بر اسناد سیا که موید نقش فواحش و لاتهاست، تحقیقاتی نیز که طی سالهای اخیر توسط دانشگاهیانی چون مصطفی لعلشاطری، هادی وکیلی و نقرهکار در این مورد انتشار یافته، موضوع را کاملا روشن کرده است. اشاره به بخشی از یکی از اسناد سیا که منعکس کننده بخشی از گزارش کیم روزولت، رییس منطقهای سیا 10 روز بعد از کودتا به یک جلسه رسمی در کاخ سفید است به اندازه کافی گویاست:«... حدود 10 دقیقه به 4 بعدازظهر به خانهای که [سپهبد] زاهدی در زیرزمین آن مخفی شده بود، رفتم و او را در حالی که زیرپیراهن و شلوار خاکی رنگ به تن داشت و به همراه ...[نام سیاه شده] که یک گرمکن کهنه کثیف و یک شلوار پاره پوشیده بود و مشغول ناهار خوردن بودند، یافتم. یونیفورم زاهدی در همان جا بود. گفتم آقایان وقتش رسیده. شما باید به خیابان بروید و هدایت اوضاع را به دست بگیرید. ما رادیو را گرفتهایم. متاسفانه باتری رادیویی که به آنها داده بودیم، تمام شده بود. لذا آنها نمیدانستند که ما رادیو تهران را گرفتهایم...» (سند شماره 307، صفحه 727، مورخ 28 آگوست 1953) روزولت از لحظهای در روز 28 مرداد سخن میگوید که پیش از آن رادیو به تصرف نظامیان درآمده و خانه مصدق هدف گلوله تانکهاست. با این حال «رهبران کودتا» در خانهای که سیا آنها را در آن مخفی کرده در چنان وضعی مشغول صرف ناهارند و از آنچه در شهر میگذرد، بیاطلاع.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/150141/