اخبار محرمانه

آخرين مطالب

اراذل اینجا دیگر ترسناک نیستند! +عکس فرهنگی اجتماعی

  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - رد تیزی و چاقو با تاتوهای رنگی،‌ جذاب و گاهاً ترسناک بر اندام‌های عضلانی‌شان نقش بسته است. رفتار، حرکات و ادا و اطوارهایی که رعشه بربدن می‌اندازد، همه و همه در اینجا جمع‌اند اما در بند قانون هستند.
به گزارش مشرق، قرارمان ساعت 10:30 در حیاط پلیس امنیت بود که بعد از حضور، تازه متوجه شدیم که اراذل و اوباش را به محدوده H مقر پلیس پایتخت منتقل کرده‌اند.
ببینید:
عکس/ کشفیات پلیس از پاتوق های اراذل و اوباش پایتخت
عکس/ سلاح گرم اوباش تهران
از دور ازدحام ماشین‌ها و ماموران پلیس به چشم می‌خورد؛ نزدیک‌تر که می شویم در یک طرف تعداد زیادی از اراذل و اوباش با بلوز و شلوارهای رنگی و گاها طوسی و ممهور به پلیس امنیت، دستبند بر دست روی زمین نشسته‌اند؛ در 8 ردیف و پشت به دوربین خبرنگاران.

اکثریت قریب به اتفاقشان جوان‌اند، با سر و وضعی عجیب و اندامهایی عضلانی؛ شاید که نه حتما برای خودشان یلی هستند و قلدرانی که هیچکس حق ندارد روی حرف‌شان حرف بزند.
اما اینجا همه از گنده‌ لات‌ها گرفته تا سطح‌دار و مبتدی، همه کنار هم روی زمین بر روی آسفالت داغ نشسته‌اند و سر و صورتشان را از نگاه دوربین‌ها مخفی می‌کنند؛ حتما برایشان افت دارد که پلیس آنها را اینگونه به زانو درآورده است.

این‌طرف‌تر 16نفر از ارذل و اوباش را جدا کرده‌اند و گلچین! انگار شاخصه‌های دومین مرحله دستگیری اراذل و اوباش پایتخت‌ اند.
مدل مو، ورزیدگی هیکل و نوع گفتارشان فرق دارد؛ جای تیزی، بریدگی، بخیه، خال‌کوبی و تاتو به وفور و با هر مدل که تصور کنی بر سر و صورت و اندام‌شان نقش بسته است.

***
اولین چیزی که نگاهم را جذب می‌کند گوش راستش است، انگار زیر پوستش یک گردو جاسازی شده؛ می‌پرسم گوش‌ات چه شده؟ می‌گوید: گوشم شکسته و وقت نشد که برای کشیدن ‌آبش بروم چرا که ماموران ریختند و مرا گرفتند.
می‌پرسم به چه جرمی؟ که می‌گوید باید امضا می‌دادم؛ 20 روز گذشته بود و به پلیس امنیت مراجعه نکردم؛ آن وقت آمدند و مرا گرفتند.

از سهیل می‌پرسم مگر اراذل و اوباش سطح‌دار هستی؟ می‌گوید: نه؛ 5-4 سال پیش یک درگیری داشتم و دو سال به زندان رفتم.
وسط حرفش می‌پرم و می‌پرسم درگیری‌ات که ساده نبود حتما با سلاح بوده؛ درست است؟می‌گوید: با قمه بود؛ 2 سال زندان رفتم و بعد از آن باید هر هفته خود را معرفی می‌کردم.
یعنی در این چند وقت هیچ جرمی انجام ندادی؟ قاطع جواب می‌دهد؛ نه؛ در املاک کار می‌کنم و در باشگاه کشتی می‌گیرم؛ فقط جرمم این است که خودم را معرفی نکردم.
***
قدش بلند است و هیکلی؛ مربی بدنسازی و بوکس است؛ از آن ورزیده‌ هاست.
محمد 34 ساله است. می‌گوید: حتی یک بار هم پایم به کلانتری نرسیده است؛ تا اینکه یکی از رفقا که می‌خواست باشگاه بسازد مرا دعوت کرد و پیش او در ساختمان نیمه‌کاره اش رفتم. از شانس بد من شهرداری‌چی‌ها با لباس شخصی و ماشین معمولی با چاقو حمله کردند و زدند و رفتند.

حتی وقتی که من می‌خواستم آنها را از هم جدا کنم دست مرا نیز زخمی کردند؛ اما از آن موقع تا به حال مرا گرفته و زندانی کردند؛ تازه قاضی بیگناهی‌ام را هم ثابت کرده اما نمی‌دانم چرا من زندانم.
***
قیافه‌اش خوف‌انگیز و ترسناک است؛ از آن مدل‌هاست که حتی وقتی به عکاس می‌گویم جلو برود و از او عکس بگیرد من و من می‌کند.
جلو می‌روم و می‌پرسم برای چه تو را دستگیر کرده‌اند؟ سرش را برمی‌گرداند و بی‌محلی می‌کند.
افسر پرونده می‌آید و می‌گوید بگو برای چه اینجایی؟ بگو که مزاحم نوامیس هستی؟ که با بدخلقی می‌گوید: چه بگویم و چه نگویم شما مرا به زندان می‌برید.
تاتوهایش جالب است؛ توی یکی از گوش‌هایش تار عنکبوت تاتو کرده؛ پایین آن یکی گوشش عکس یک دختر است؛ روی گلویش رز قرمز و دست‌ها و بدنش پر از تاتوهایی بود که من به خودم اجازه ندادم که به آنها نگاه کنم.

تی‌شرت و شلوار جین مشکی پوشیده، البته رویش لباس استتار پلیس امنیت است؛ دست‌هایش را به هم می‌فشارد. آرام و قرار ندارد؛ وقتی پاپیچش می‌شوم و می‌پرسم چرا تمام بدنت را تاتو کردی سربالا جواب می‌دهد و می‌گوید چون دوست داشتم.

گستاخی‌اش حد و حصری ندارد؛ 30 سال سن دارد و سابقه چندین فقره درگیری و چند سال زندان.
شرارت، درگیری، قمه‌کشی، ایجاد مزاحمت و گروگان‌گیری موارد برجسته پرونده اوست؛همانطور که سرهنگ سعید راستی می‌گوید و اضافه می‌کند هم اکنون به دلیل مزاحمت نوامیس او را گرفته‌اند.

وسط حرف ما می‌پرد و می‌گوید: مزاحمت چیست؟ داشتم با یک خانم حرف می‌زدم تا شماره‌اش را گرفتم ماموران پلیس ریختند و مرا دستگیر کردند؛ بعد به آن خانم گفتند که به عنوان شاکی بیاید که او هم ترسید و به دروغ گفت که شوهردارم و فرار کرد و رفت؛ من اصلا شاکی ندارم.
دوباره می‌پرسم یعنی هیچ وقت سابقه‌ای نداشتی؟ می‌گوید: قدیم‌ها چاقوکشی و درگیری داشتم اما الان چند سالی است که سرم به کار خودم است.
می‌پرسم: بعد از این همه گنده‌لاتی کارت به اینجا کشید؟ این همه خالکوبی و رد چاقو روی بدنت همه آن چیزهایی بود که می‌خواستی! به ناگاه فرو می‌ریزد مانند کوهی از یخ که به آب تبدیل می‌شود.
هق‌هق گریه؛ فضای مصاحبه را تغییرداد؛ با گریه می‌گوید از این زندگی خسته شدم؛‌ اشتباه کردم.
می‌پرسم اگر بیرون بیایی باز هم این کارها را می‌کنی؟ می‌گوید: نه باور کنید اشتباه کردم.
آرام‌تر که شد باز به بحث همان خانمی که پلیس می‌گفت شاکی خصوصی‌اش است بر می‌گردد و باز هم ماجرا را انکار می‌کند و حرف‌های خودش را می‌زند.

گرمای هوا طاقتم را سر کرده، در بطری آب را باز می‌کنم اما در همین لحظه با همان صدای قبل از گریه اش و با همان تناژ قلدرمابانه می‌گوید: آب را به من بده .منتظر نمی‌ماند و دستش را جلو آورده و من هم مانند آدم مسح شده‌ای که هیولا دیده است بدون هیچ تاملی بطری را به وی می‌دهم.
***
روابط‌عمومی‌اش از بقیه اراذل بهتر است؛ برعکس هیکل ورزش کاریش، ظاهری آرام دارد.مهدی 27 ساله است بدنسازی و بوکس کار می‌کند،‌متاهل است و یک پسر کلاس چهارمی دارد؛ بلوز و شلوار مشکی پوشیده پشت تی‌شرت‌اش دایره‌ای از رز و اسکلت صورت به چشم می‌خورد.
با همان لهجه شهرستانی‌اش می‌گوید دو هفته سفر بودم و وقتی آمدم خانه، پلیس‌ها ریختند و مرا گرفتند.
می‌پرسم به چه جرمی؟می‌گوید: وقتی داخل آمدند پرسیدند اسلحه‌ها کجاست؟ من هم که تازه از خواب بیدار شده بودم، پرسیدم اسلحه چیست؟ که کنارم زدند و رفتند داخل و زیر تخت را گشتند و اسلحه‌ها را پیدا کردند.

می‌پرسم: یعنی تو از اسلحه‌ها خبر نداشتی؟مگر مال تو نبود؟ می‌گوید: نه؛ همان کسی که مرا فروخته بود اسلحه‌ها را جاسازی کرده و به پلیس هم اطلاع داده بود؛ یک کلاشینکف و یک کلت بود.
می‌گویم مگر بدخواه داری که جواب می‌دهد: در شهرستان با چند نفر درگیر شدم. انگار آنها آمدند و این کار را کردند.
از سردار ذوالقدر رئیس پلیس امنیت عمومی پایتخت درمورد پرونده مهدی سوال می‌کنم، می‌پرسم جاسازی اسلحه و پرونده‌سازی برای وی واقعیت دارد؟
سردار ذوالقدر لبخندی می‌زند و می‌گوید:خبری به پلیس امنیت واصل شد مبنی بر اینکه فردی با حمل سلاح اقدام به شرارت در تهران می‌کند؛ ماموران پلیس امنیت با کار اطلاعاتی مخفیگاه این فرد را شناسایی کرده و با مجوز قضایی و به طور شبانه وی را غافلگیرانه دستگیر کردند، نکته قابل توجه این است که در هنگام دستگیری یک قبضه اسلحه کلاشینکف کنار دستش بود با یک قمه بزرگ و یک کلت؛ آخر شما بگویید اسلحه کلاشینکف، کلت و قمه به چه کار یک فرد معمولی می‌آید؟

سردار می‌گوید و مهدی قانع نمی‌شود و می‌گوید سردار به اباالفضل مرا فروخته‌اند؟!
سرگرد موسوی رئیس عملیات پایگاه یکم پلیس امنیت نیز به عنوان مسئول پرونده به پرونده مهدی اشاره می‌کند و می‌گوید: خبری مبنی بر اینکه یک نفر عامل تامین سلاح و مهمات گرم در تهران و کرج است به پلیس امنیت واصل شد؛ بعد از سه ماه کار تحقیقاتی دیروز صبح در عملیاتی غافلگیرانه وی را هنگام خواب و مسلح دستگیر کردیم؛60 تیر کلاش ، اسلحه کلت جنگی و 33 تیر همراه و چاقو وسایلی بود که از این فرد بدست آمد.
***
این طرف‌تر که می‌آیم میزهای پر شده از اقلام و تجهیزات کشف شده از اراذل و اوباش خودنمایی می‌کند، چاقو، قمه، کلت،‌اسلحه شکاری، مشروبات الکلی، فشنگ، جلیقه ضدگلوله، هروئین و ... از جمله وسایلی است که در دومین مرحله سراسری برخورد با اراذل و اوباش بدست آمده است.

آنطرف‌تر روی یکی از میزها کشفیات قمارخانه و پاتوق اراذل و اوباش با بیش از 40 میلیون تومان وجه نقد و تراکنش بیش از 400 میلیون تومانی کشف شده است.

سردار که می‌آید وقت‌مان برای مصاحبه با دستگیرشدگان به پایان می‌رسد.سردار می‌آید و بعد از گفت‌وگو با افسران پرونده و آگاهی از جزئیات پرونده دستگیرشدگان در جمع خبرنگاران خبر از برخورد قاطع پلیس با اراذل و اوباش می‌دهد و اعلام می‌کند: افرادی که اقدام به مزاحمت نوامیس،‌شرارت، عربده کشی و رفتارهای خارج از عرف می‌کنند، بدانند که پلیس با قدرت و قاطعیت با آنها برخورد می‌کند و برخورد جدی و احکام سنگین نیز در انتظار آنها است.

صحبت‌های سردار که تمام می‌شود مسؤولان پرونده‌ها می‌آیند و مجرمان پایگاه‌هایشان را با خود می‌برند و در کمتر از یک ربع جمعیت متفرق شده و زمین خالی می‌شود از هر آنچه که بود.
ای کاش زمینگیر شدن و بر خاک نشستن‌، درسی می‌شد برای این قلدران و عربده‌کشان.

لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/166319/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

واکنش وزارت خارجه ایران به اقدام آمریکا برای تمدید تحریم نفتی ونزوئلا

گناه مخاطب چی بود فرشته؟

ماجرای مرد کوری که 60 سال پیش با شکنجه 2 کودک را برای گدایی اجاره کرد!

محاکمه ترامپ وارد چهارمین روز شد

رسانه صهیونیستی: نتانیاهو یک آدم حراف و طبل تو خالی از کار درآمد

تصویب چهاردهمین بسته تحریمی اتحادیه اروپا علیه روسیه

تولید پایدار سوخت در پالایشگاه تهران با تنوع‌بخشی به سبد محصولات

دارندگان کارت سوخت بخوانند

حزب‌الله: از رویارویی با اسرائیل و حمایت غزه عقب نمی‌کشیم

عمو کاووس: مرگ حقه، میکروب بهانه است

فامیل دور و بچه‌ش و ببعی قاچاقی میخوان برن ترکیه

بلایی که مهسا طهماسبی سر گربه های محله آورده

پیش بینی بورس هفته اول اردیبهشت 1403

مرزبندی استان‌های کشور در بازار مسکن

شهادت فرمانده گردان طولکرم در سرایاالقدس

حمله مقاومت فلسطین به شهرک «سدیروت»

خودسوزی یک فرد مقابل دادگاه ترامپ

شهادت یک جوان فلسطینی در کرانه باختری

سلمان: در باز است، باز پرنده است، پس در پرنده است!

وقتی نمیتونی دو دقیقه ساکت بشینی

رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت: مسئولان متوجه اطرافیان کذاب و هتاک باشند

قدردانی امیرعبداللهیان از نقش الجزایر در کمک به توقف نسل‌کشی اسرائیل در غزه

عراق از حملات امروز به اصفهان ابراز نگرانی کرد

هشدار صندوق بین‌المللی پول نسبت به تبعات تصرف دارایی‌های روسیه

وقتی هیچی از هنر نقاشی نمیدونی

دابسمش علی لهراسبی برای مخاطبانش

واکنش معنادار وزیر روحانی درخصوص تذکر دفتر رهبری به مسئولان بخاطر رفتار بی‌قاعده در حجاب

پیش‌بینی قیمت دلار 1 اردیبهشت 1403

پیشرفت در مذاکرات صلح باکو و ایروان

اظهارات لاوروف درخصوص صحبت‌های جنجالی بورل

شیرین: تا وقتی بله نگفته بودیم، هیشکی قصد ازدواج نداشت حالا همه میخوان زن بگیرن!

وقتی ناراحتی از اینکه مخ زن خودت رو زدی

راهپیمایی تهرانی‌ها در حمایت از عملیات «وعده صادق»

لاوروف: روسیه از طریق کانال‌های دیپلماتیک به اسرائیل اطلاع داده که ایران خواهان افزایش درگیری نیست

ادامه حملات حزب الله لبنان به مواضع رژیم صهیونیستی

شمار شهدای غزه از 34 هزار نفر گذشت

اوربان: اروپا یک قدم تا ارسال سرباز به اوکراین فاصله دارد

رپ خوانی بحرانی برای سید جواد هاشمی

روایت سفیر ایران در فرانسه از ماجرای تهدید به انفجار یک فرد در مقابل کنسولگری ایران

فایننشال‌تایمز: پدافند هوایی اسرائیل به عاقبت اوکراین دچار خواهد شد

تهدید داخلی معادن بیشتر است یا خارجی؟

درگیری لفظی میان نتانیاهو و وزیر خارجه آلمان

اتحادیه اروپا برای نخستین‌بار چند شهرک‌نشین صهیونیست را تحریم کرد

لیبرمن: در مسیر پیروزی نیستیم

ناتو تعداد بیشتری سامانه پدافند هوایی به اوکراین ارسال می کند

سرقت 250 هزار سند در حمله هکری «انانیموس» به ارتش رژیم صهیونیستی

استوری جدید و متفاوتی که منوچهر هادی منتشر کرد

چهره ها/ تغییر چهره «گلنار» سریال گیلدخت بعد از 3 سال

ببعی به زبان ترکی هم مسلطه!

چهره ها/ سلفی جالب نصرالله رادش و همسرش وایرال شد

© - www.akhbaremahramaneh.ir . All Rights Reserved.

چاپ ایرانیان کمپانی