بزرگنمايي:
اخبار محرمانه- سخنان خاتمي در جمع گروهي از اصلاح طلبان منتشر شد.
به گزارش سايت رسمي خاتمي متن کامل و تحريف نشده آن به شرح زير است.سايت اخبار محرمانه براي کمک به تحليل آخرين مواضع خاتمي آن را درج مي کند.تحليل کامل پشت پرده و معناي کنايه هاي خاتمي بزودي تحليلي منتشر خواهيم نمود.
بسم الله الرحمن الرحيم
تشکر مي کنم از حضور شما عزيزان که عصاره هاي مقاومت، راستي و فداکاري اين کشور هستيد. از سرداران و کساني که در عرصه هاي جنگ و دفاع مقدس 8 ساله ما نقش مهمي داشتند و نيز همه شما ايثارگران و جانبازان. در اين جلسه خانواده هاي زندانيان سياسي ما هم که در حال حاضر در زندان به سر مي برند حضور دارند که اين جمع را کامل تر و ارزشمندتر کرده است. گرچه همه ما از گرفتاري آنان ناراحتيم و خواست همه ما اين بوده و هست که آنها آزاد بشوند.
بناي من اين بوده و هست که فعلا خيلي صحبت نکنم و بيشتر بشنوم. گرچه حرف هاي زيادي دارم که بايد در وقت خود گفته شود. فکر مي کنم اين جلسه زمينه اين را پيدا کرد که بخشي از مطالب لازم بيان شود.
ما در وضعيت بحراني به سر مي بريم. همه ما دلمان براي کشور و مردم ايران مي و اصل نظام و انقلاب مي سوزد، چون بنده اعتقاد دارم اين انقلاب نقطه عطفي در تاريخ ما بود و از دل آن نظامي برآمد که تجربه تازه اي بود. نظامي که مي بايست ر خواست و اراده مردم استوار باشد و معيارهاي اسلامي نيز داشته باشد. نظام مردم سالاري که بتواند هم جوابگوي نيازهاي مبرم اين روزگار باشد و هم اخلاق و معنويت و عدالت بر آن حاکم باشد و اين تجربه، تجربه نوپايي است و ما دلمان مي خواهد که تداوم پيدا کند و همواره نيز اصلاحاتي که بتواند جلو انحراف را بگيرد در آن به عمل آيد.
و متأسفيم که بعضي از اين آسيب ها از ناحيه کساني است که داعيه انقلابي گري هم دارند، ولي واقعاً به کشور ضربه مي زنند.
الان بحث انتخابات رياست جمهوري مطرح است. فکر مي کنم قبل از آن که بگوييم چه کسي بيايد و چه کسي نيايد بايد اين را مشخص کنيم که چه انتظاراتي از رئيس جمهوري داريم و ما بايد چه کارهايي را از او بخواهيم که انجام دهد و و مطالبات واقعي چيست و اولويت هايي که بايد انجام بگيرد کدام است؟
اولاً کسي که مي آيد رئيس جمهوري اسلامي ايران است؛ ما نمي توانيم توقع داشته باشيم کسي بيايد که با جمهوري اسلامي مخالف است و در جمهوري اسلامي قانون اساسي مبنا است. هيچ اشکالي ندارد که افراد به اصول قانون اساسي نقد داشته باشند، اما مبناي نظم قانون اساسي است قانون اساسي هم اصول مختلف دارد. ولايت فقيه يکي از اصول قانون اساسي ما و مورد قبول است و اگر در قانون اساسي نبود مي شد يک نظريه فقهي در مقابل نظريات ساير فقهي.
در کنار آن حقوق ملت هم به رسميت شناخته شده اند؛ تصريح شده که همه امور از طريق انتخابات خواهد بود و نيز قوا بايد از هم منفک باشند و در کار هم دخالت نکرده و مستقل باشند و اين مسأله مهمي است.
قواي سه گانه کشور بايد از يکديگر مستقل باشند، نه اينکه در اختيار جرياناتي قرار بگيرند که قدرت داشته باشند ولي مسؤوليت نداشته باشند.
بنابر اين توقعي که از رئيس جمهوري داريم اين است که در چارچوب قانون اساسي عمل بکند. در اينجا نکته مهمي است که عرض مي کنم: اواخر دوران رياست جمهوري من مطرح شد و الان هم به آن اعتقاد دارم که رئيس جمهوري مجري قانون اساسي است. اين که گفته شده است که اجراي قانون فقط در حيطه مسؤوليت دولت غلط است. اگر اين بود که به عنوان وظيفه اختصاصي رئيس جمهوري جاي ذکر نداشت. همه در حيطه مسؤوليت خود مجري قانون اساسي اند. تک تک شما موظفيد در حيطه وظايفتان طبق قانون اساسي عمل کنيد. پس اين که گفته شده است رئيس جمهوري مجري قانون اساسي است، علاوه بر آن حکمي که همه بايد در چارچوب قانون اساسي عمل کنند بايد ببيند که قانون اساسي در همه جاي کشور، همه نهادها و همه گروهها به درستي اجرا بشود. يکي از مشکلاتي که وجود دارد نقض قانون اساسي است. در اينجا است که وظيفه رئيس جمهوري به منصه ظهور مي رسد، ولي اعمال آن چه ضمانت اجرايي دارد؟! اگر فلان فرد و فلان دستگاه قانون اساسي را نقض کرد چه کار بايد بکند؟ يک راه آن تذکر دادن است. اين که کافي نيست امروز يکي از مشکلات ما و مسائل مهم ما نقض همه جانبه قانون اساسي از سوي خيلي نهادها و خيلي از افراد است.
حتما بايد خود رئيس جمهوري در پايبندي به قانون اساسي پيشتاز باشد که متأسفانه ما در اين سالها مي بينيم پايبندي به قانون اساسي در همه قوا و نهادها نيست و در قوه مجريه بيشتر زير پا گذاشته مي شود!
در همه دنيا ساز و کاري براي تضمين اجراي قانون اساسي هست و پيشنهاد اين بوده و هست که دادگاهي متشکل از افراد بي طرف و مستقل از حقوقدانان فاضل و مجرب و قضات باشخصيت تشکيل شود و رئيس جمهوري يا هر کس ديگر که فهميد قانون اساسي نقض مي شود به اين دادگاه ارجاع بدهد و براي ناقض مجازاتي معين شود.
وقتي گفته مي شود اجراي کامل و همه جانبه و بي تنازل قانون اساسي مراد اين است که همه قانون اساسي بايد اجرا شود، نه بخشي از آن. هيچ کس نبايد خارج از قانون اساسي عمل بکند، نقض کنندگان قانون اساسي که زياد هم هستند و شما داريد مي بينيد. برخورد با آن ضمانت اجرايي مي خواهد. ما رئيس جمهوري مي خواهيم که مجري قانون اساسي باشد و ساز و کاري براي ضمانت اجراي قانون اساسي در دست داشته باشد. اگر خود اين رئيس جمهوري از قانون اساسي عبور کرد جلويش را بگيريم که البته اين امر هست، مجلس مي تواند به عدم کفايت براي رئيس جمهور رأي بدهد، ديوان عالي کشور مي تواند او را مؤاخذه کند، ولي ديگران که نقض قانون مي کنند چه؟! بالاخره يک جايي بايد باشد. اين يک نکته است که رئيس جمهوري مجري قانون اساسي است و انجام اين وظيفه ضمانت اجرايي مي خواهد. شما اين خواست مهم را بايد از رئيس جمهوري داشته باشيد و داريد.
ثانياً ما با خطرهاي فراواني روبرو هستيم که موجوديت نظام را تهديد مي کند. فشارهاي خارجي، انزواي بين المللي و ... حتماً بايد رئيس جمهوري آينده در اين زمينه ساز و کاري در دست داشته باشد که کشور را از اين بحران بيرون ببرد.
ما نبايد تسليم خواست هاي بي حساب ديگران و قدرت ها بشويم، ولي بايد با تعامل و تشخيص دادن مصالح کشور بتوانيم با دنيا تعامل کنيم و اين فشارها را برداريم و اين نيازمند رويکرد تازه اي در سياست خارجي و روابط با دنياست، در عين پايبندي به اصول و ارزشهاي خودمان.
گفته شده بود که سياست هاي دولت قبلي سازشکارانه بود و حالا تهاجمي است! بفرماييد! بسم الله! اين نتيجه اش که تاوانش را انقلاب و کشور و مردم مي دهند!
مگر حق داشتن تکنولوژي صلح آميز هسته اي در زمان ما به رسميت شناخته نشد؟ چه دستاوردي از اين بالاتر؟ ما را به عنوان کسي که حق دارد تکنولوژي هسته اي (نه فقط انرژي هسته اي) داشته باشد هم در قطعنامه آژانس به رسميت شناختند و هم آن سه گانه اروپا با ما مذاکره داشت. ما براي اينکه ابتکار عمل به دست آمريکا نيفتد اروپا را جدا کرديم، و متاسفانه امروز محور اصلي آمريکا است و پرونده ما را به شوراي امنيت بردند، در حالي که در آن دوران ما از هيچ يک از اصولمان کوتاه نيامديم، ولي دنيا را هم تحريک نکرديم و اولويت هاي مصالح خودمان را تشخيص داديم و در مقابلش هم زمينه رشد در عرصه هسته اي به دست آمد و هم توانستيم امکانات و سرمايه و دانش فني دنيا را جذب کنيم و برنامه توسعه را پيش ببريم.
هيچ محدوديتي براي سرمايه گذاري در هيچ جاي دنيا نداشتيم. ميلياردها دلار جذب شد و عسلويه يکي از نتايج آن است. انرژي ما ،فناوري اطلاعات ما، صنايع ما و ... پيشرفت بسيار خوبي داشت. ما مي توانيم اصول خودمان را داشته باشيم، در عين حال که خطرات را درک کنيم. يقيناً رئيس جمهوري بايد سياست هايي داشته باشد که در عين حفظ سه اصل مهم حکمت عزت، مصلحت بتواند با دنيا تعامل کند.
اگر پيغمبر خدا هم بيايد و همين رويه هايي که موجود است ادامه پيدا کند، مشکل کشور حل نمي شود! رئيس جمهوري بايد در اين زمينه حرف داشته باشد، يعني دفع فشارهاي خارجي که اولين زيانش هم متوجه مردم خوب ما است. بايد برنامه داشته باشد و بتواند اقدام کند و ابتکار داشته باشد و فشارها را کم کند، البته طبعاً بايد سياست ها عوض شود.
ثالثاً اقتصاد کشور در وضع خطرناکي است. عزيزي مي گفت صدام به سرمايه مادي و انساني مملکت لطمه اساسي زد، همه شماهايي که اينجاييد، رفقايتان، صدها هزار شهيدي که ما داشتيم، صدها هزار جانبازي که داريم، ده ها هزار اسير داشتيم و خانواده هايشان از بهترين بچه ها و نيروهايمان از ميان ما رفتند يا متحمل رنج شدند و نيز همه ايثارگراني که در صحنه بودند و از حيث نيرو و سرمايه انساني خيلي لطمه به ما وارد شد و نيز آسيب به سرمايه هاي مادي، در جنگ تأسيسات زيربنايي کشور را از بين بردند، خارک را که رگ حياتي ما بود، کارخانه هاي ما، خانه هاي ما را مي زدند و موشک باران مي کردند، بدين سان به سرمايه هاي انساني و سرمايه هاي مادي آسيب فراوان وارد آمد، اما سرمايه اجتماعي در جريان جنگ قوي شد. اعتماد مردم در جريان جنگ زيادتر شد، دلبستگي مردم به انقلاب و سرزمين و خاک و وطن زيادتر شد. زنان و پدران و مادران ما با افتخار بچه هايشان را به جبهه مي فرستادند که دفاع کنند، اگر اين ايمان و اعتمادي که در زمان جنگ بود وجود نداشت، نمي توانستيم بر مشکلات فائق آئيم. درست است که مديريت دوران جنگ بسيار خوب بود، ولي اگر نبود تحمل و همراهي مردم نمي توانستيم کاري بکنيم. به هر حال جنگ سرمايه اجتماعي ما را تقويت کرد، ايمان اعتقاد و اميد به آينده دلبستگي به نظام و انقلاب و تقويت پيوند مردم و دلبستگي ميان امام و جامعه ... اما امروز مي بينيم اقتصاد که لطمه ديده است، نيروهاي انساني ما که همه شما هستيد لطمه ديدند، ولي بدتر از همه اين که سرمايه اجتماعي ما هم در اين سالها لطمه ديد! اعتماد متقابل ميان حکومت و مردم کم شده! جوانان و دانشمندان و بسياري از مردم ما هم مي خواهند به خارج از ايران بروند! اين لطمه به سرمايه اجتماعي کشور است.
با داشتن سرمايه اجتماعي همه خرابي ها را مي شود جبران کرد، همه نقص ها را مي شود تدارک کرد، ولي اگر سرمايه اجتماعي نبود هر چه هم داشته باشيم نمي توان به جايي رسيد.
هر کس که رئيس جمهوري آينده کشور بشود بايد از مهم ترين اولويت هايش برنامه هاي اقتصادي باشد، اما در اين اولويت ها بايد به سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي توجه داشته باشد. يعني بايد در تقويت اعتماد و ايجاد اميد در جامعه و ارتباط متقابل ميان مردم و دولت نقش ايفا کند، علاوه بر اينکه در سياست خارجي هم نبايد به نام تهاجمي بودن دائم هزينه روي دست مردم بگذارد و مشکل درست کند، در داخل هم بايد ايجاد اعتماد بکند. با سر هم بندي کردن نمي شود مشکلات را حل کرد.
امروز سرمايه اجتماعي آسيب ديده که مسأله مهمي است. شاهد گسترش فساد در همه عرصه ها و از جمله در سطح جامعه هستيم؛ اقتصاد مسأله مهمي است. اقتصاد ما بنيادش لطمه ديده است، سازمان هاي مهم کارشناسي و برنامه ريز و نظارتي که شرط داشتن اقتصاد سالم و پويا و مديريت کارآمد است از بين رفته! ما سازمان برنامه را به سازمان مديريت و برنامه ريزي تغيير داديم که کار مهمي هم بود، از جمله کارهايش هم يکي همين چشم انداز بيست ساله بود که در آنجا تدوين شد و با تغييراتي نهايي شد که نقشه راه براي کشور ترسيم شد و شاهکار برنامه چهارم دست آورد همان سازمان مديريت و برنامه ريزي بود. نمي گويم برنامه بي عيب بود، ولي اگر آن برنامه اجرا شده بود با صد ميليارد دلار در پنج سال (نه هفتصد ميليارد دلار) رشد 8 درصدي، يک رقمي شدن رشد تورم و بيکاري در جامعه تحقق پيدا مي کرد.
امروز توليد لطمه خورده، بخش خصوصي لطمه ديده، بنيادها و نهادهاي شبه دولتي به وجود آمده که عرصه را به بخش خصوصي تنگ کرده اند و متأسفانه نه تحت نظارت دولت اند و نه پاسخگو!
ما حساب ذخيره ارزي را ايجاد کرديم، براي دو منظور: يکي براي اينکه نوسانات ارزي نتواند ما را در چنگ خودش گرفتار کند و دوم براي اينکه به بخش خصوصي بدهيم با بهره کم و اقساط بلند مدت پس بدهند و در ممکلت تحرکي ايجاد شد.14 تا 15 ميليارد دلار هم به حضرات تحويل داديم! در حالي که حدود 10 ميليارد دلار موافقت نامه امضاء کرده بوديم و حدود 8 ميليارد دلار با همان شرايط آسان به بخش خصوصي تخصيص داديم.
در اقتصاد بايد بخش خصوصي تقويت شود، توليد صرفه داشته باشد و بدون توليد مگر مي شود با بيکاري مبارزه کرد.
هدفمند کردن يارانه ها کار بسيار مهمي است و بخش قابل توجهي از يارانه هم بايد به کساني که از اصلاح قيمت ها و هدمند کردن يارانه ها لطمه مي بينند تعلق بگيرد، ولي نبايد با ندانم کاري توليد تعطيل شود و درآمدها را يک باره خرج کنيم و بدهي هاي بزرگ روي دست دولت و کشور بگذاريم. هدفمندي يارانه ها بايد با تدبير اجرا شود.
در سال جاري 10 تا 11 درصد بودجه عمراني تخصيص داده شده! يعني مملکت خوابيده! بايد توليد رونق پيدا کند و بازار کسب و کار و توليد با اطمينان کار کند.
سازمان مديريت و برنامه ريزي بايد احياء شود و خزانه در جايگاه خودش قرار گيرد. بانک مرکزي جايگاه محوري خود را داشته باشد و بايد از همه نيروهاي کارشناسي استفاده شود تا از اين وضع ناگوار اقتصادي بيرون برويم. شما نمي توانيد رئيس جمهوري داشته باشيد که نسبت به اقتصاد هيچ برنامه اي نداشته باشد. البته کار بسيار مهم و بسيار سخت است، اما توقع مردم امروز اين است که مسائل اقتصادي حل بشود و اين امر منوط به داشتن برنامه و هماهنگي و همراهي همه نهادها و نيروها است. اگر برنامه نباشد کاري از پيش نمي رود و اگر برنامه باشد و کارشکني و مانع تراشي شود نيز به جايي نمي رسيم.
برنامه اي که تورم را پايين بياورد و اشتغال را بالا ببرد را بايد از هر کسي که مي خواهد بيايد مطالبه کنيم.
ثالثاً امروز يک باند و يک جريان نمي تواند مملکت را اداره بکند! هر کس که بخواهد بيايد بايد از همه نيروهاي کارآمد و توانا و با تجربه و خوش فکر در اين مملکت استفاده کند، يعني بايد مخالفت ها کنار گذاشته شود، در مقام اجرا بايد جامعيت باشد. دولتي موفق خواهد بود که بتواند از همه نيروها استفاده کند. در کار اجرايي جناح راست و چپ نداريم، کارآمد و انسان درست داريم و به اين امر حتما بايد اهميت داد.
رابعاً وضعيت امنيتي کشور وضعيت بسيار ناگواري است. منظورم فضاي امنيتي حاکم بر کشور است. نمي توان به صورت امنتي و نظامي کشور را اداره کرد؛ شايد بتوان براي مدتي آرامش ظاهري پديد آورد، اما با ادامه اين روند اعتمادها گسسته مي شود و جامعه از درون مستعد ناآرامي مي شود؛ صرف نظر از اين که اين نحوه اداره کشور ظلم فاحش است.
بايد حاصل اين انتخابات اين باشد که دلها به هم نزديک شود و کينه ها از بين برود و فضاي امنيتي تبديل به فضاي باز سياسي شود.
بنده قول مي دهم که اگر اين طور بشود، همه افرادي که به آنها ظلم شده است از کسي و از حکومت طلبکار نخواهند بود. اين افراد دنبال انتقام نيستند، ولي مي خواهند فضا باز شود. فضاي موجود مشکل را حل نمي کند. فضا بايد لااقل به وضع سابق برگردد. همه بايد به چارچوب قانون اساسي پايبند باشند.
امروز دروغ در ممکلت ما ارزش شده است! تهمت و حذف يک امر رايج است! جناب آقاي مطهري را ببينيد؛ انسان معتدل و خوبي است، ببينيد ايشان که دو کلمه صحبت مي کند چه نسبت هايي به او مي دهند؟! اين فضا بايد از بين برود. فضاي تبليغاتي کشور بايد از دست دروغ پردازان و تهمت زنان و فحاشان گرفته شود. لااقل بگذاريم کسي که مورد اتهام قرار مي گيرد از خود دفاع کند.
رئيس جمهوري بايد براي دانشگاهها و مراکز آموزش عالي و ايحاد امنيت و رونق و نشاط در محيط هاي علمي و نگاه داشت حرمت استاد و دانشجو برنامه داشته باشد و بتواند کار بکند. بايد محيط کار با نشاط شود. رابطه کارگر و کارفرما با پشتيباني دولت رابطه سازنده اي باشد. از هر کسي که چنين فکر مي کند و برايش برنامه دارد بايد استقبال کرد.
اگر همه امکانات در اختيار قرار بگيرد و شرايط فراهم باشد سه تا چهار سال طول مي کشد تا کشور به نقطه صفر برنامه چهارم برگردد، يعني برسيم به وضعيت سال 1384.
يعني نه فردا تورم يک رقمي مي شود و نه اشتغال انفجاري ايجاد مي شود و نه مشکلات خارجي يک شبه حل مي شود. نه محيط کار و علم و پژوهش يک روزه گلستان مي شود.
اگر هماهنگي کامل باشد اندک اندک مشکلات حل خواهد شد ولي انتظار معجزه نبايد داشت.
در يک کلام اگر رويکردهايي که منجر به اين وضع شده است عوض شود، مي شود کار کرد که متأسفانه هنوز نشاني از آن نمي بينيم.
من هم شخصاً بايد تصميم بگيرم، ولي مطمئن باشيد که از اتخاذ هر تصميمي که موجب افزايش هزينه براي ملت شود اجتناب خواهم کرد.
بايد به سويي رفت که با کمترين هزينه بيشترين انعطاف پديد آيد و از فضاي سوء ظن و و حذف و امنيتي بيرون بياييم، ولي آيا مي گذارند کسي که چنين مي انديشد و چنين برنامه هايي دارد بيايد؟ در انتخابات گذشته گفته شد زندانيان سياسي آزاد شوند و حصرها برداشته شود و فضاي امنيتي به فضاي باز سياسي در چارچوب قانون اساسي مبدل شود و زمينه انتخابات سالم و آزاد فراهم آيد. اين طور تلقي شد که اين ها شرط شرکت در انتخابات است، حالا مي گويم براي انتخابات شرط نبايد گذاشت، ولي بايد مطمئن باشيم که آنچه گفته شد نتيجه يک انتخابات است و کسي که مي آيد بايد توان تحقق آن نتيجه را داشته باشد.
در ابتداي اين ديدار حاضرين در جلسه به بيان ديدگاهها و نظرات خويش پرداختند که اهم آن از اين قرار است:
• بايد در جامعه جستجو کنيم و راه را شناسايي کنيم و بپيمائيم.
• ديدگاههاي مختلفي براي حضور يا عدم حضور شما در انتخابات وجود دارد.
• ان شاء الله تصميم نهايي شما با توجه به واقعيات جامعه باشد.
• ما بر اصل انتخابات و حفظ کشور و نظام و انقلاب پا مي فشاريم در اين تونل و تاريکي چراغي مي بينيم و آن هم آقاي خاتمي است و سختي هايي هم به همراه دارد و هزينه هايي بايد بپردازيم ولي در آخر خير و مبارک است.
• نبايد آقاي خاتمي (سرمايه مان) را هدر دهيم و چيزي به دست نياوريم.
• آقاي خاتمي حداکثر رأي را از ميان کانديداهاي موجود دارد.
• به خاطر نظام، انقلاب و اصلاحات و کشور با حضور آقاي خاتمي در انتخابات موافقيم و براي ايشان سنگ تمام خواهيم گذاشت.
• امروز ديگر اجراي انتخاب دست شما نيست و معلوم نيست چه کسي بيرون خواهد آمد.
• راه اول اين است همراه مردم باشيد و پاي همه چيز بايستيد؛ راه ديگر اينکه اگر هم رد صلاحيت شديد برويد به کس ديگري رأي بدهيد.
• جرياني که امروز بر سر کار است جريان خطرناکي است.
• شما بايد براي نجات کشور و جبهه اصلاحات برنامه ريزي بکنيد و ائتلافي با نيروها و شخصيت هاي اصيل انقلاب براي پيروزي تشکيل دهيد.
• بايد به آينده نگاه کنيم.
• ديگر بحث آمدن يا نيامدن شما مطرح نيست، بلکه بحث چگونه آمدن و احياناً چگونه نيامدن شما مطرح است.
• بايد برنامه بلند مدت داشته باشيد.
• اگر جناب عالي شرکت کنيد خيلي از مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد.
• تنها فرصت ما براي صحبت کردن و حرف زدن انتخابات آينده است، حالا هر چه مي خواهد بشود.
• کساني که مي خواهند شما دوباره رئيس جمهوري شويد شرايط امروز را درک نمي کنند يا اگر مي کنند چشمانشان را بسته اند!
• اگر آقاي خاتمي بيايد خيلي کارها خود به خود پيش خواهد رفت.