اخبار محرمانه
سرمقاله اعتماد/ مهر تابان علی
يکشنبه 5 خرداد 1398 - 10:55:40
آخرین خبر تحلیل
اخبار محرمانه -
سرمقاله اعتماد/ مهر تابان علی
٢٢
٠
اعتماد / « مهر تابان علی » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سیدعلی میرفتاح است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
آنجا که فروغ تجلی پر و بال سعدی بلندپرواز را بسوزد از پشه لاغر و بی‌هنری چون من چه خیزد؟ بحث تعارف و شکسته‌نفسی نیست؛ وقتی افصح‌المتکلمین اعتراف می‌کند «کس را چه زور و زهره که وصف علی کند/ جبار در مناقب او گفته هل ‌اتی» من بی‌مایه که باشم که مناقب مرتضوی را برشمرم و بزرگی و جاه آن بی‌همتا را یادآور شوم؟ هر کس می‌خواهد علی را بشناسد، بهتر است به سراغ بزرگانی برود که روشن از نور علی شده‌اند و کلامشان به برکت کلام علی رنگ خدایی گرفته. وصف علی می‌خواهید بشنوید به سراغ مولوی بروید که به عنایت علی چشمش بر عالم غیب گشوده شده و کشف کرده که علی حسن‌القضای بعد از سوءالقضاست. منقبت علی می‌خواهید بشنوید پای درس حکیم توس بنشینید که متواضعانه خود را خاک پای حیدر می‌نامد و با صدای رسا اعلام عمومی می‌کند «نترسم که دارم ز روشن‌دلی/ به دل مهر و جان علی». مهر علی در دل خواجه عاشق‌پیشه شیراز هم زبانه می‌کشد آنجا که «حافظ اگر قدم‌ زنی در ره خاندان به صدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف»... مادحان علی صف دور و درازی دارند که بزرگان و پارسایان و ادیبان و شاهان و وزیران و عارفان و زاهدان با ذوق و شوق به تمنای خاکساری و اظهار ارادت در آن ایستاده‌اند. حتی در صف نعال هم جایی به من و امثال من نمی‌رسد... اینکه می‌نویسم تعارف و تشریفات نیست. منظورم این نیست که علی را چنان از دسترس خودم و دیگر بندگان روسیاه و گناهکار دور کنم که حتی در وهممان نگنجد. نه. سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش. شاهی که می‌شناسیمش از افلاک به خاک می‌آید و با روسیاهان عالم نیز همنشین می‌شود. شاه با تو‌گر نشیند بر زمین/ حد خود بشناس و نیکوتر نشین... مقام عالی علی بلند است، بی‌تردید؛ مقام منقبت‌نویسان علی هم بلند است، سلمنا؛ اما این بدان معنا نیست که ما خود را از وجود امام‌المتقین بی‌بهره کنیم و دایما از دوری و محرومیتمان بنالیم. کسی که راهمان را سد نکرده. کسی که بر پایمان زنجیر نبسته. زنجیری اگر هست زنجیرهای نفسانیت است، آن را بدریم و به دیدار علی نایل آییم. منظورم را به زبان دیگری بیان کنم. علی در حکمت همتا ندارد، در جنگ، دوست و دشمنش معترفند که یلان به گردش نمی‌رسند چه برسد به جنگجویان معمولی. در تقوی، در عدالت، در مهربانی، در عزت نفس، در دانش، در خیرخواهی، در عمل صالح، در صبر، در حق‌مداری و در هر صفت نیکی که برشمرید، علی صاحب جایگاه و پایگاهی است که دست هیچ تنابنده‌ای بدان نرسد. مع‌الوصف ماه چطور شب‌های تاریک زمین را روشن می‌کند، علی هم مهرش عام است و بر سر همه، بر سر فقیر و غنی، گناهکار و بی‌گناه، مومن و دهری می‌تابد. این من و توییم که خود را به دست خود محروم می‌کنیم یا خدا توفیق می‌دهد و نصیب می‌بریم. علی مقام والایی دارد که دست و زبان ما نه بالاترش می‌تواند ببرد نا پایین‌ترش می‌تواند بیاورد. به حقیقت لفظ بی‌دینی و دینداری ما بر دامن کبریایی‌اش گردی نمی‌نشاند. اما در حال و روز ما تاثیر زیاد می‌گذارد. جعل خرافه و منقبت‌تراشی و دروغ‌گویی حجاب ضخیمی می‌شود که ما را از مهر تابان علی محروم می‌کند. من هیچ‌کس هیچ‌کاره گاهی که می‌بینم در تلویزیون یا در فلان منبر، یکی به اسم شیعه دروغ بر امام اول شیعیان می‌بندد و لاطائلات سخیف و داستان‌های چشم گرد کن و دروغ‌های شاخ‌دار به آن حضرت نسبت می‌دهد از شدت شرم می‌خواهم که آب شوم در زمین فرو روم و چنین بی‌حرمتی‌هایی را نبینم. بی‌حرمتی محرومیت می‌آورد. بی‌حرمتی به علی در طول تایخ کم نبوده. درست است که صف ارادتمندان علی دور و دراز است. اما از این طرف صف بی‌ادبان و بی‌حرمتان و محرومان هم کوتاه نیست. کم علی را در طول تاریخ لعن نکرده‌اند. کم به علی در جمع مومنان دشنام نداده‌اند. به این گروه اضافه کنید دوستان نادان را. دشمن دانا، اتفاقا بلندت می‌کند و مقام و منزلتت را بالا می‌برد. دشمنان علی کم آدم‌هایی نبوده‌اند. بعضی از ایشان به داهیان عرب شهره بوده‌اند. اما گرفتاری ما نادانانی است که لباس منقبت‌خوانی می‌پوشند و خرافه‌های سخیف بر شاه ولایت می‌بندند و چشم خود و همراهانشان را بر علی می‌بندند. بر زمینت می‌زند نادان دوست. علی سراج منیر است برای هر کس که بخواهد راه خیر بپوید. هر کس که دنبال برقراری عدالت است، می‌تواند به علی تأسی کند و فکر و راه و روشش را با معیار علی تنظیم کند. به قول ملای روم «تو ترازوی احدخو بوده‌ای/ بل زبانه هر ترازو بوده‌ای». علی از این حیث نه تنها دور از دسترس نیست بلکه رنگ خدایی گرفته و از رگ گردن نیز به ما نزدیک‌تر شده. نمی‌گویم او الگوست. الگو تعبیر درستی نیست و ما را در فهم نسبتمان با او به بیراهه می‌برد بلکه می‌گویم باید به او تأسی کنیم و هر راه و مرامی که داریم خودمان را در پرتو نور او قرار دهیم. چطور آدمیان از سایه بیرون می‌آیند و از نور خورشید بهره می‌برند؟ ما نیز اگر طالب حقیم باید که سایه‌های خودپرستی و عجب و کینه و بی‌ادبی را کنار بزنیم و در پرتو نور علی قرار بگیریم. «از تو بر من تافت چون داری نهان/ می‌فشانی نور چون مه بی‌زبان». مولوی یک عبارت دیگر هم دارد که می‌تواند نسبت ما را با علی روشن کند. درباره بهار از قول پیامبر می‌گوید «تن مپوشانید از باد بهار». فیض علی و اولادانش از جنس بهار است که زمستان‌زدگان را سبزی و طراوت می‌بخشد. اتفاقا خدای متعال علی را طوری آفریده که هم جنگجویان می‌توانند به او اقتدا کنند، هم حکیمان. هم متفکران می‌توانند از کلام علی بهره ببرند هم عدالتخواهان. هم اصلاح‌طلبان می‌توانند معنی اصلاح را از کلام علی بفهمند هم اصولگرایان معنی اصالت را. هم عالمان می‌توانند از علی اخلاص عمل بیاموزند هم متعلمان می‌توانند ادب علم‌آموزی را از او یاد بگیرند. آن وقت ما چنین خورشید عالم‌تابی را برده‌ایم در پستوی دروغ و فسانه نشانده‌ایم و قصه‌های بی‌معنی برایش می‌بافیم، غافل از اینکه علی جایی ایستاده که برای شرفیاب شدن به حضورش نه شرط دینداری نیاز است و نه شرط ایمان. فقط و فقط شرط انصاف لازم است تا کوری را کنار بزند و وجود خورشید عالم‌تاب را یادآور شود. حتی کفار و خداناشناسان هم می‌توانند به شرط انصاف و حقیقت‌طلبی پای درس علی بنشینند و از او بیاموزند. محض سپاسداری یادآور می‌شوم که یکی از بهترین کارهایی که در این سال‌ها برای شناخت امام‌ علی صورت گرفته، مواجهه اگزیستانسیالیستی با علی است. نام شریف دکتر ملکیان را به نیکی ذکر می‌کنم و شما را ارجاع می‌دهم به یادداشت‌های بی‌نظیرش در زمینه مواجهه اگزیستانسیالیستی با نهج‌البلاغه. از اتفاق همین نوع مواجهه است که شأن و مرتبه والای علی را به ما می‌نمایاند. خودتان را گرفتار دعواهای فرقه‌ای بی‌حاصل نکنید. بر سر شأن علی با دیگران بحث نکنید. این بحث‌ها در 14 قرن گذشته به جایی نرسیدند من‌بعد هم نمی‌رسند. در عوض کلام علی را به میان آورید و درباره‌اش بیندیشید و ببینید آیا از این بهتر و سالم‌تر و انسانی‌تر می‌توان با حقیقت روبه‌رو شد؟ گویی علی در مقام متفکر جز حقیقت‌طلبی دغدغه‌ای ندارد و هیچ غرضی نمی‌تواند نگاه و زبان او را از حق، ولو به اندازه بال مگسی منحرف کند. نهج‌البلاغه گواهی می‌دهد که او بر قله وارستگی نشسته و برای خودش و نفسش هیچ تمنایی ندارد. نه طمع در مواهب دنیا بسته و نه سودای آخرت به جانش افتاده. اگر بعد از پیامبر یک نفر باشد که خدا را فقط برای خدا بخواهد او کسی نیست جز علی. عدالت‌خواهی و مردم‌دوستی و حقیقت‌طلبی و بزرگواری او هم از همین جنس است و ما کافی است، ارادتی بنماییم و سعادتی ببریم. حالا که اینها را گفتم، بگذارید حرفم را با این نکته خاتمه دهم که علی معیار سیاست‌ورزی ما هم هست. اگر در هر مقام و منصبی که هستید، می‌خواهید بفهمید که کجای کارید و تاریخ چگونه قضاوتتان می‌کند، سعی کنید نسبتتان را با علی فهم کنید. هر جا و هر مساله‌ای پیش می‌آید، سوال کنید اگر علی بود چگونه برخورد می‌کرد. ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید بی‌تردید اما عرضم این است که حداقل حسنش این است که پرده‌های پندار کنار می‌رود و می‌فهمیم در سیاست و کیاست چند مرده حلاجیم و تا چه حد علی بر ما ریزش کرده و برکاتش را بر سرمان ریخته. اگر علی بود جواب امریکا را چه می‌داد؟ یا به منتقدان داخلی چه می‌گفت؟ یا در مواجهه با مردم چه عکس‌العملی نشان می‌داد. اسلاممان را، فکرمان را، مدیریتمان را، تمناهایمان را، آرمان‌هایمان را بر علی عرضه کنیم، ببینیم آیا ... سوال و جواب را واگذار می‌کنم به وجدان‌تان و رودرویی‌تان با علی.

http://www.SecretNews.ir/fa/News/104597/سرمقاله-اعتماد--مهر-تابان-علی
بستن   چاپ