سران جبهه پايداري اصرار فراواني دارند که اين جبهه را نه به عنوان يک جريان سياسي مرسوم همانند ساير جريانهاي سياسي بلکه به عنوان يک گفتمان انقلابي و يا حتي يک فراگفتمان که در حوزههاي گوناگون صاحب نظريه است، معرفي کنند.
محصولي ـ از اعضاي ارشد اين گروه ـ در اين باره اظهار ميکند: «جبهه پايداري يک جبهه گفتماني است که در حوزههاي مختلف فرهنگي سياسي، اجتماعي و اقتصادي ورود ميکند؛ بهقول مرحوم مدرس، ديانت ما عين سياست ما و سياست ما عين ديانت ماست. در واقع اين به اين معناست که مباحث سياسي و فرهنگي ما از يکديگر جدا نيست. اگر ما مبحث سياسي هم مطرح ميکنيم در چارچوب همان اعتقادات ديني و فرهنگيمان است.»
اما جالب است که انديشههاي اين گروه به ظاهر گفتماندار را در ابعاد مختلفي واکاوي کنيم. در چند مطلب سريالي، به طور متوالي شاخصهها و اصول انديشهاي پايداري را بررسي کرده و با رويکردي جامعنگر آنها را تشريح نماييم.
رهبر معظم انقلاب اسلامي با نامگذاري دهه چهارم انقلاب اسلامي به عنوان دهه پيشرفت و عدالت و نيز پيگيري تبيين الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت در کنار تاکيد فراوان بر ضرورت تحقق سند چشم انداز و برنامه هاي کلان توسعه کشور، با تاکيد فراوان نشان دادهاند که مهمترين اولويت و دغدغه گفتماني و راهبردي ايشان براي مسير آينده کشور، دغدغه پيشرفت است. ايشان بزرگترين هدف ملت ايران را در مفهوم پيشرفت خلاصه مي کنند: «اگر بخواهيم هدفهاى ملت ايران را در يك مفهوم خلاصه كنيم كه بتواند تا حدود زيادى خواستههاى عمومى كشور و ملت را بيان كند و آن را در بر بگيرد، آن مفهوم كليدى عبارت است از پيشرفت.» از ديدگاه رهبر معظم انقلاب «پيشرفت به معناى تحرك دائمى است. اگر دقت كنيم، پيشرفت، هم راه و مسير است، هم هدف است.»
اما در جريان پايداري شاهد هستيم که پيشرفت اولويت نخست آنان نيست؛ همانطور که لنکراني عنوان کرده است: «با افتخار اعلام ميکنيم محوريترين برنامه ما در عرصه هاي مختلف عدالت است و آن را به عنوان يک هدف ميانه ميدانيم و هدف ما نيز لقاء اليالله است.» بدينگونه در گفتمان پايداري «عدالت» و «لقاء اليالله» به جاي مفاهيم «پيشرفت» و «حيات طيبه» در گفتمان رهبري مي نشيند.
در نگاه رهبري، هر چند عدالت به عنوان يک هدف غايي مطرح است، اما پيشرفت به عنوان مقدمه واجب تحقق عدالت، از اولويت برنامه اي و هدفي برخودار است. به عبارت ديگر در ديدگاه رهبري بدون حرکت در مسير پيشرفت، به عدالت نخواهيم رسيد. در حاليکه در گفتمان پايداري، پيشرفت تقريبا هيچ جايگاه و موضوعيت مجزايي نداشته و تنها پيگيري مفهوم عدالت، آنهم با معنايي سياسي، پوپوليستي، آخرالزماني در اولويت قرار دارد.
پيشرفت در گفتمان رهبري به معناي افزايش شاخص هاي رشد علمي و فناورانه در کليه حوزه ها و سطوح است: «آنچه که پيشرفت هست اين است که ما از هر که و هر جور، همهي دانشهاي مورد نيازمان را فرا بگيريم؛ اين دانش را به مرحلهي عمل و کاربرد برسانيم، تحقيقات گوناگون انجام بدهيم، براي اين که دامنهي علم را توسعه بدهيم، تحقيقات بنيادي انجام بدهيم، تحقيقات کاربردي و تجربي انجام دهيم، تا فناوري را به وجود آوريم يا فناوري جديدي را به وجود بياوريم يا فناوري را تکميل کنيم؛ تصحيح کنيم و انجام بدهيم؛ در زمينهي آموزشهاي مديريتي از پيشرفت هاي دنيا فرا بگيريم، آن را بين خودمان بر طبق نيازها و عرف و فرهنگ خودمان تحليل و فهم کنيم و با جامعهمان تطبيق کنيم؛ دربارهي مشکلات اجتماعياي که در کشور وجود دارد، تحقيق کنيم و راه ريشه کردن اينها را پيدا کنيم.» (18/8/85) همانگونه که مشاهده ميشود از منظر رهبري، حرکت در مسير پيشرفت نه تنها منافاتي با يادگيري از تجارب ديگران ندارد، بلکه اين يادگيري از ضرورتهاي حرکت در مسير پيشرفت است. در حاليکه در نزد جريان پايداري، هر نوع الگوگيري از تجارب ديگران هيچ جايگاهي ندارد. اين افراد بر مبناي همين رويکرد دکتر قاليباف را به خاطر آنکه در يکي از کتابهايش از الگوي توسعه ورزش در برخي کشورهاي خارجي ياد کرده است، مورد تخريب قرار مي دهند.
مهمترين محور پيشرفت در انديشه رهبري، پيشرفت شاخص هاي اقتصادي است: «بدون جهاد اقتصادى، به چشمانداز نخواهيم رسيد. در چشمانداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده است. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. ..پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشمانداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد.» مفهوم «اقتدار اقتصادي» نيز در چنين راستايي و البته در تعامل با ضرورت کارآمدي وارد گفتمان رهبري ميشود: «يک ركن اقتدارملى، اقتدار اقتصادى است؛ يعنى كشور از لحاظ اقتصادى بتواند پول ملى خودش را تقويت كند؛ در بازارهاى اقتصادى دنيا حضور تأثيرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادى كشور از امكانات خودش استفاده كند؛ فقر را در كشور ريشه كن و يا حداقل كم كند و بتواند به عنوان يک كشور ثروتمند و غنى، در مقابل چشم دنيا، كارايي نظام خودش را نشان دهد. اين مى شود اقتدار اقتصادى، كه مسؤولان اقتصادى كشور موظّفند اين كارها را انجام دهند.»
بدينگونه از ديدگاه رهبري، مهمترين دستاورد پيشرفت براي ايران امروز ما دستيابي به اقتدار اقتصادي به عنوان ضرورتي انکارناپذير براي حيات توام با عزت در جهان امروزي است. اولين گام و مهمترين اولويت براي دستيابي به اقتدار اقتصادي، توجه به شاخص هاي عام و مشترک علم اقتصاد و تلاش در جهت رشد مثبت آنها است. بديهي است که هنگاميکه صحبت از رقابت با ساير کشورها در ميان است، چاره اي جز اتکا به اين شاخص هاي عام اقتصادي وجود ندارد.
اما مفهوم پيشرفت در گفتمان پايداري نه تنها فاقد هر نوع معناي ايجابي است بلکه معناي سلبي آن نيز که با رويکردي سياسي و براي تمايزگذاري با رقيبان مورد استفاده قرار مي گيرد، در تقابل کامل با رويکردهاي رهبري در اين زمينه پيگيري مي شود. کامران باقري لنکراني در جايي ميگويد: «انتخابات آينده دقيقاً صحنه رقابت اين دو نگاه انتقادي است: نگاهي که انتقادش به وضعيت موجود اين است که چرا شما رونق اقتصادي مبتني بر رشد اقتصادي را دنبال نميکني و نگاهي که انتقادش اين است که چرا تأکيدهاي لازم بر عدالت، بر فرصتهاي برابر براي همه و افزايش ثروت عمومي ـ نه ثروت ويژهخواران ـ ملاک عمل قرار نگرفته است؟» نگاه سياسي و تاکيد افراطي بر مقوله عدالت براي جلب آراي مردم و تمايزگذاري با رقيبان موجب شده است تا اين جريان صراحتا بر عدم اعتقاد خود بر معيارها و مفاهيم عام و جهانشمول علمي نظير رشد اقتصادي تاکيد و اصرار ورزد.
http://www.SecretNews.ir/fa/News/113/تفسير-غلط-از-«عدالت»-و-فراموشي-«پيشرفت»-و-«حيات-طيبه»