اخبار محرمانه
«آرایشگاه زیبا» و آرایشگران زشت امروز
شنبه 2 شهريور 1398 - 10:19:05
اخبار محرمانه -
«آرایشگاه زیبا» و آرایشگران زشت امروز
k ٥.١
٢
روزنامه شهروند / متن پیش رو در شهروند منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
رسول بهروش| «آی‌فیلم دو» احتمالا بیش از هرچیز دیگری یک فرصت خوب برای مدیران صداوسیماست که سریال‌های‌ هزاربار دیده شده را یک‌مرتبه دیگر کاسه به کاسه کنند و به خورد مردم بدهند. این شبکه قرار است مثلا برای همزبانان افغانستانی تولید محتوا کند، اما جز مقدار اندکی لهجه در تیزرها و نریشن‌ها، هیچ‌ وجه تمایزی بین این شبکه و آی‌فیلم اصلی وجود ندارد. درعین حال اما برای ما ملت بریده از تلویزیون، همین هم غنیمتی است تا برخی مجموعه‌های محبوب قدیمی را برای بار چندم ببینیم و حسرت عمر رفته را بخوریم. یکی از این سریال‌ها که همین شب‌ها بازپخش می‌شود، «آرایشگاه زیبا» است؛ مجموعه‌ای ماندگار و محکم که شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم حتی یک سکانس پرتی هم ندارد. تماشای مجدد سریالی که ‌سال ٦٩ ساخته شده و نزدیک به ٣٠سال از تولید آن می‌گذرد، تلنگر دیگری است برای اینکه بفهمیم صداوسیمای ایران در این سال‌ها تا چه اندازه در صنعت سریال‌سازی پسرفت کرده و چطور هر روزش دریغ از دیروز شده است. اگر از سریال خانوادگی «آرایشگاه زیبا» گذر کنیم، در ژانر تاریخی همین حالا مجموعه‌ای مثل «هشت بهشت» در آی‌فیلم عربی درحال بازپخش است؛ دیگر سریال تولید ‌سال ٦٩ که اگرچه جزو مفاخر سریال‌سازی ایران نبود، اما بی‌گمان نسبت به بسیاری از تولیدات امروز وجهه آبرومندانه‌تری دارد.
برگردیم به آرایشگاه زیبا که تنها در ١٣ قسمت ساخته شد، اما هر اپیزود آن طلایی بود. گذشته از نقش‌آفرینی ماندگار امثال رضا بابک، پری امیرحمزه، حسن پورشیرازی و البته مرحومان مرتضی احمدی و حسین کسبیان، نقطه قوت اصلی سریال در سناریوی آن است؛ بزرگترین حلقه مفقوده امروز سینما و تلویزیون ایران. در پس‌زمینه داستان‌های پیرپسری که مادرش از ازدواج‌کردن او می‌ترسد، مرحوم احمد بهبهانی به‌عنوان نویسنده اصلی سریال توانسته مضامین اخلاقی جدی را در فضای غیرشعاری در معرض توجه مخاطب قرار بدهد. مجموعه پر از برش‌های زرین است؛ از کاراکتر آدم بدبین با نمایش خیره‌کننده اسماعیل داورفر تا مالباخته متظاهر به ثروت که نقشش را سیروس ابراهیم‌زاده به بهترین نحو ممکن ایفا کرد و البته شادروان محمد ورشوچی که در قامت یک پیرمرد بشدت خشمگین و عصبی وارد مغازه شد، اما تنها یک وسیله ساده بازی با کف و صابون، روح بازیگوش‌اش را از زیر خروارها خاک بیرون کشید و به جست‌وخیز در دکان وا داشت.
در بخشی از سریال که یک واکسی متهم به ربودن کفش افراد حاضر در آرایشگاه می‌شود، هنر نویسنده در ترسیم فضای تعلیق و نقد پیش‌داوری‌های عجولانه جلب توجه می‌کند؛ دو دهه قبل از ظهور پدیده‌ای به نام اصغر فرهادی! در یکی از قسمت‌های پایانی سریال، پیرمردی را می‌بینیم که در سکانسی درخشان به یاد همسر فقیدش اشک می‌ریزد و از اینکه دستش را نبوسیده و از او بابت زحماتش تشکر نکرده، ابراز ندامت می‌کند؛ یک عاشقانه محض و کم‌نظیر در فضای بسته دهه شصت... البته که شرح این جزییات را با لذت می‌توان ادامه داد، اما مهمتر از آن، باید پرسید بر تلویزیون ایران چه گذشته که امروز چنین بی‌محابا باید حسرت سی‌سال پیش را بخوریم؟ مشکل فقط از احساسات نوستالژیک گیرنده است یا فرستنده هم ایراد دارد؟ آقای قائم‌مقام شبکه سه، هروقت از شکستن «بت شاملو» خلاص شدید، نیم‌نگاهی هم به این پرسش ساده بیندازید.
پی‌نوشت: راستش این است که شاید خیلی به اصل موضوع مربوط نباشد، اما هربار مرحوم مرتضی احمدی را می‌بینم، غیر از سقوط تلویزیون یاد سقوط فرهنگ هواداری از فوتبال بین سلبریتی‌ها هم می‌افتم؛ سقوطی دردناک به اندازه پرت‌شدن از آقا مرتضای محجوب به امثال سامان گوران و تتلو. این انگار یک هبوط همه‌جانبه است که گریبان‌مان را گرفته.

http://www.SecretNews.ir/fa/News/150128/«آرایشگاه-زیبا»-و-آرایشگران-زشت-امروز
بستن   چاپ