اخبار محرمانه
آل سعود،در مسير پرتگاه
يکشنبه 27 ارديبهشت 1394 - 1:51:16 PM

راز گشايي از سخنان صريح مقام معظم رهبري دال بر اين که «سعودي‌ها در اين ماجرا (حمله به يمن)قطعاً ضربه خواهند خورد و بيني آنها به خاک ماليده خواهد شد.»از اهميت بسزايي برخوردار است.
نگاهي به ساختار رژيم آل سعود و واقعيت هاي منطقه و جهان نشان دهنده آنست که آل سعود آينده پرتلاطمي را پيش رو دارد.نوشتار حاضر به اين مسئله مي پردازد.
***
منطق شکل گيري حاکميت آل سعود:
نظام سياسي حاکم بر عربستان ادامه منطقي حاکميت اسلام در 14 قرن پيش نيست بلکه بواقع شکل باز پردازش شده يک نظام ارتجاعي اموي گونه در جهت تامين منافع استعمارگران غربي است.
مطالعه چگونگي شکل گيري اين نظام سياسي حاکي از آنست که نفت و منافع مترتب بر آن دليل اول و آخربراي ايجاد آن است.عدالت و اهداف عدالت طلبانه اسلامي در نظام به ظاهر شرعي آل سعود جايي ندارد.بلکه فقط گروهي محدود با حمايت غرب وظيفه دارند که ثروت خدادادي اين کشور را فيمابين خود تقسيم کرده و روند انرژي را به گونه اي سامان دهند که چرخ هاي اقتصاد غرب بهتر به گردش درآيد.
از اينرو اگر مي شنويم که در عربستان سعودي 7 هزار عضو از دودمان سلطنتي آل‌سعود، به تمامي کشور و بيش از 25 ميليون ساکن آن حکم‌راني مي‌کنند؛نبايد تعجب کنيم. اين گروه علاوه بر در دست‌داشتن تمامي امور حساس کشور، ثروت‌هاي نجومي حاصل از فروش نفت و گاز و تمامي امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابي و يا نظارت مردمي در اختيار خود گرفته‌اند.آنان نفت را نفروخته اند تا به اين ثروت ها دست يابند آنها از ثروت عربستان حقوق دريافت مي کنند تا به نمايندگي از غرب از يک سو، جريان انرژي را در جهت منافع غرب هدايت کنند و از سوي ديگر با تاکيد بر نگرش جعلي ،افراطي و انحرافي وهابيت ، تصويري سياه از اسلام ارايه داده و مانع ديده شدن چهره اسلام اصيل وتحول آفرين شوند و چه بسا که اين ماموريت دوم براي استعمار گران ارزشي بيش از دستور کار نخست داشته باشد.
چپاول عربستان بدون مزاحمت نهادهاي حقوق بشري غرب پاداش آنان است؛اخيرا اعلام شد مجموع ثروت خاندان سعود برابر با 1000 ميليارد دلار است. بر اساس سندي که ويکي ليکس آن را منتشر کرده است، يک شاهزاده سعودي به سفير آمريکا در عربستان آن زمان اعلام کرده بود که "درآمد يک ميليون بشکه نفت بطور کامل روزانه به حساب 5 تا شش شاهزاده سعودي واريز مي‌شود" ‎همچنين جزئيات توزيع درآمدهادر ميان افراد خاندان حاکم طبق اين سند به نحوي است که تنها حقوق فرزندان ملک عبدالعزيز (بنيانگذار عربستان سعودي جديد) ماهانه به 270 هزار دلار از خزانه دولتي مي‌رسد. هم چنين دادن دختر به شاهزادگان آل سعود براي ازدواج به عنوان هديه نيز بسيار مرسوم است. ويکي ليکس هم چنين از تصرف و فروش زمين‌ها و منابع دولتي و ملي عربستان توسط آل سعود بدون ضوابط و مقررات قانوني خبر داده است.
اتحاد شکننده براي نوکري غرب:
دو جريان ارتجاع سياسي و مذهبي از روز نخست شکل گيري حاکميت آل سعود دست به هم داده اند تا اين ساختار را سرپا نگه دارند. ساختار حاکميتي آل سعود از اواسط قرن هجدهم ميلادي و توسط عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن فيصل به حکومت در عربستان سعودي دست يافت و تاکنون بر بخش‌هايي از شبه‌جزيرهٔ عربستان حکومت مي‌کنند.دودمان آل‌سعود که قدرت را از سال 1932 ميلادي، در دست دارد، نام کشور را منصوب به نام قبيله خود کرده‌است.در عربستان سعودي، شوراي علماي اعظم قدرت عزل و نصب پادشاه را دارند. اين گروه به صورت هفتگي با شاه ديدار مي‌کنند. در بسياري از موارد حکومتي، شاه با مفتيان وهابي مشورت مي‌کند. بيشتر بزرگان عربستان سعودي به خاندان بزرگ الشيخ وابسته هستند که از نوادگان محمد بن عبدالوهاب بنيانگذار فرقهٔ وهابيت هستند. اين بزرگان، با خانوادهٔ شاهي پيوند نزديکي دارند.
شکاف هاي بحران آفرين درون عربستان:
نبرد قدرت درون حاکميت: امروزه سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد که هريک درصدد قبضه کردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است که از دهه، به صورت گروه غالب در خانواده سعودي بوده است و از نايف بن عبدالعزيز، سلطان بن عبدالعزيز، سلمان بن عبدالعزيز و. . . تشکيل شده و همگي از يک مادر بوده و به قبيله سديد وابسته‌اند. گروه دوم که ملک عبدالله از آن خاندان پادشاه عربستان بود، از مادر ديگري هستند که به قبيله شمر وابسته‌اند. سعود بن فيصل، وزير امور خارجه نيز از اين گروه است. گروه سوم، فرزندان فيصل هستند که فاقد تشکيلات گروهي هستند و افرادي چون خالد بن فيصل و ترکي فيصل به آن تعلق دارند.با حاکميت سلمان عملا زنگ آغاز جنگ بيرحمانه براي کسب قدرت نواخته شده است. سلمان پادشاه عربستان بامداد روز چهارشنبه با صدور احکام حکومتي دست به تغييرات گسترده در ترکيب حاکميت اين کشور زد.
وي ابتدا در حکمي مقرن را از وليعهدي کنار گذاشته و محمد بن نايف را به عنوان وليعهد جديد معرفي کرد. سلمان در حکم خود مدعي شده است که مقرن به درخواست خود از وليعهدي انصراف داده است.
پادشاه عربستان در حکمي ديگر محمد بن سلمان، فرزند خود و وزير دفاع جوان اين کشور را به عنوان ولي وليعهد معرفي کرد تا پيش بيني ها مبني بر احتمال کودتاي داخلي محمد بن سلمان براي قبضه قدرت، تحقق يابد.
همچنين پادشاه عربستان اعلام کرد که سعود الفيصل که به مدت 40 سال وزير خارجه اين کشور بود، از سمت خود کنار رفته و عادل الجبير سفير عربستان در آمريکا جايگزين او مي شود.
بر اساس احکام صادر شده، پادشاه عربستان خالد بن عبدالعزيز را به عنوان وزير بهداشت، عادل الفقيه را وزير اقتصاد و برنامه ريزي و مفرق الحقباني را وزير کار معرفي کرده است.
همچنين حمد السويلم رئيس ديوان پادشاهي و عبدالله الياسر معاون سرپرست راديو و تلويزيون اعلام شده اند.
رياض به دليل تغييرات عمده صورت گرفته اشاره اي نکرده، اما از زمان انتقال قدرت به سلمان زمزمه هايي از احتمال تغيير در ترکيب قدرت و ارتقا جايگاه محمد بن سلمان مطرح شده بود.
روشن است که جنگ قدرت اغاز شده است و نبرد سعودي ها عليه يمن بخشي از اين پروژه جهت ايجاد پوشش لازم براي پنهان سازي اين کودتاي دروني بوده است.
شکاف هاي فعال مذهبي:
شصت درصد جمعيت 27 ميليوني عربستان سعودي را عرب‌هاي بومي با مذهب حنبلي (از مذاهب اهل سنت) و حداقل بيش از چهار ميليون نفر شيعه (دوازده امامي، زيدي و اسماعيلي) هستند.با وجود در اقليت بودن شيعيان در عربستان، سکونت آنان در ناحيه استراتژيک و ميادين نفتي قوار، قطيف و احساء جايگاه برتري به آنان داده‌است.
موج برگشت افراط گرايي:
اکنون ديگر ترديدي نيست که عربستان پشت جريان افراط گرايي تکفيري ها در جهان قرار دارد.واقعيتي که غربي ها نيز به صراحت بدان اعتراف مي کنند.اين پروژه مشترک غرب و ال سعود قرار بوده و هست که موج اسلام هراسي در جهان را ايجاد کرده و آن را تغذيه احساسي و منطقي کند.براي نمونه اتحاد ” دوستان سوريه” از سال 2011 با عوامل مخفي، سرويسهاي امنيتي خصوصي و کارشناسان نظامي گروهها و عشايري را مسلح ساخته و آموزش داده که با دولت سوريه بجنگند. مقدمات آن احتمالا قبلا تدارک ديده شده بود.
چنانچه وبسايت خبري ” شام پرس” در اکتبر 2012 نقشه اي را که براي ويران ساختن سوريه تدارک ديده شده بود منتشر کرد. طراح مشترک آن نقشه بندر بن سطان و جفري فلتمان بودند ، بن سلطان در آنزمان رئيس سازمان اطلاعات عربستان و دومي سفير آمريکا در لبنان بود. فلتمان امروز معاون بانکي مون دبيرکل سازمان ملل بندر به سلطان را در اوائل سال 2014 از خدمت برکنارشد. اين نقشه متعلق به سال 2008 است و بودجه اي که براي آن در نظر گرفته شده بود دو ميليليارد دلار بود. نقشه چه بود؟ نقشه اين بود که با استفاده از نارضايتي اجتماعي و علاقه به کسب آزادي هاي سياسي و دست يافتن به رفاه اقتصادي بيشتر مردم را به قيام عليه رهبري سوريه تحريک و آن را ساقط کنند. (مانند همان تاکتيکي که انگليس و فرانسه در جنگ جهاني اول عليه عثماني و در سال2011 در ليبي، عليه قذافي، بکار بستند).
غربي ها اين را رد مي کنند و آن را نمونه‌اي از ” تئوري توطئه ” معرفي مي نمايند. اما “استارتفور” اتاق فکر آمريکائي نقشه را کاملا واقعي مي داند. طبق اين نقشه قرار بود در شهر ها، شهرک‌ها و روستاها، شبکه هائي بوجود آيند و مورد حمايت مالي قرار گيرند. شبکه ها ترکيبي بودند از چند بخش:
1‌- جوانان آموزش ديده و جوانان بيکار
2‌- تبهکاران و حتي خارجي هائي که اهل سوريه نباشند
گروههاي قومي و گروههاي مذهبي که بايد به تظاهرات اعتراضي تشويق شوند.
افزون بر اين، قرار بر اين بود که يک شبکه رسانه‌اي از سازمانهاي مدني که مورد حمايت غرب باشد بوجود آيد که تجار و افراد ثروتمند از دمشق حمص و حلب نيز در آن شرکت داده شوند.
البته کار به اعتراضات سياسي محدود نمي ماند. از ژانويه 2012 قطر، عربستان سعودي و اردن ، طبق اسناد موجود ( نيويورک تايمز مارس 2013) از طريق ترکيه به سوريه اسلحه مي فرستادند که در نهايت بدست گروههاي افراطي مسلح – جبهه النصرت و ايسيل(کشور اسلامي) مي افتاد. در آغاز اکتبر 2014 ” جو بايدن” معاون رئيس جمهور آمريکا، در نطقي در دانشگاه هاروارد اذعان کرد که “همپيمان هاي ما بزرگترين مشکل ما بودند”. بايدن با صراحت از ” ترکيه، عربستان سعودي، قطر نام برد که سخت مصمم به سرنگون ساختن پرزيدنت بشار اسد و برپا کردن يک جنگ نيابتي مذهبي ميان سني و شيعه بودند که ” صدها ميليون دلار و هزاران تن سلاح در اختيار هر کسي قرار مي دادند که قصد جنگيدن با اسد را داشت”. آنها به افراد مسلح القاعده و داعش نيز کمک مي کردند.
اکنون اين موج از کنترل خارج شده برگشته است و حتي منافع غرب را تهديد مي کند. غربيان که خود در پردازش اين سناريو نقش کليدي داشته اند اکنون در پي پاکسازي پرونده خود از طريق معرفي يک مقصر هستند.
***
مواردي که ذکر شد تنها شمه اي کوچک از بحران هايي است که آل سعود را در معرض بحران قرار داده است.غرب عليرغم انتقادات طبعا خواهد کوشيد اين گروه در خدمت خويش را حفظ کند ولي تغيير اجتناب ناپذير است.آيا سلسله تغييرات به نابودي آل سعود مي انجامد؟ تحليل گران احتمال آن را کم نمي دانند.

http://www.SecretNews.ir/fa/News/406/آل-سعود،در-مسير-پرتگاه
بستن   چاپ