اخبار محرمانه

آخرين مطالب

سرمقاله شرق/ «چوب حکومت» بر تن طالبان‌ سیاست «تعامل انتقادی-اعتراضی» مقاله

سرمقاله شرق/ «چوب حکومت» بر تن طالبان‌ سیاست «تعامل انتقادی-اعتراضی»
  بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - شرق / « «چوب حکومت» بر تن طالبان‌ سیاست «تعامل انتقادی-اعتراضی» » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم کیومرث اشتریان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
‌چگونه تفکر طالبانی استحاله می‌شود؟ از طریق حکومت؟‌ طالبان را در سه سطح می‌توان تحلیل کرد: سطح نخست، از طریق نقش استراتژیک آنان در نظام بین‌الملل که از ایفای نقش پیاده‌نظام سیاست‌های استراتژیک آمریکا، عربستان و پاکستان آغاز می‌شود و تا ابزاری برای سازمان جاسوسی اسرائیل ادامه می‌یابد. سطح دوم، طالبان به مثابه پوششی برای قاچاق بین‌المللی مواد مخدر و پول‌شویی‌های بزرگ بین‌المللی. سطح سوم، از حیث یک نیروی اجتماعی با زمینه‌ای قومی-قبیله‌ای که با سنت‌های مذهبی تلفیق شده و خرافه‌ای شبه‌ایدئولوژیک را ایجاد کرده است. تمرکز این نوشتار بر سطح سوم است و البته این به معنای آن نیست که دو عنصر اول را نادیده بگیریم. امتزاج دو سطح نخست با یکدیگر می‌تواند از این بستر قومی-مذهبی استفاده کرده و با ترویج خرافات سیاسی، زمینه سوءاستفاده‌های بعدی را فراهم کند. 
‌بنابراین پرسش این است که تفکری با مختصات قومی-مذهبی طالبانی که از «ابن‌ تیمیه» در قرن هفتم ریشه گرفته، از غارهای قرون وسطایی به قرن بیست‌و‌یکم پرتاب شده و «خرافاتی سیاسی» را به نام ایدئولوژی طالبان پدید آورده است، چگونه تحول می‌یابد؟ چگونه گذشته می‌تواند «یکباره» به حال آید و در آن استحاله شود؟ گفته می‌شود طالبان از «ابن‌‌ تیمیه» گذر کرده و به سوی «ابن‌ خلدون» گرایش پیدا کرده است؛ یعنی از «ابن تیمیه» به مثابه دولت شمشیر به «ابن خلدون» به مثابه دولت شمشیر و قلم عدول کرده‌؛ یعنی طالبان علاوه بر شمشیر به دیوان سالاری هم روی آورده است. صحت و سقم چنین ادعایی با بررسی دقیق‌تر ایدئولوگ‌های آنها و بررسی راز و رمزهای درونی آنان امکان‌پذیر است. اما رفتارهای اخیر آنان در بازگشت به صحنه قدرت و در نحوه تسخیر کشور و ارتباطات دیپلماتیک و رفتارهای کمتر‌خشونت‌آمیز آنان، خبر از تحول در روش‌های آنها می‌دهد که حداقل در ظاهر با روش‌های «ابن تیمیه»‌ای سازگار نیست؛ مگر تقیه که آن را نیز در جهاد جایز می‌دانند. طالبان را می‌توان به مثابه گونه‌ای از اعتراض «سنت» به «مدرنیته» یا شورش «پیرامون» علیه «مرکز» در نظر گرفت. هرچند این سویه از شورش طالبانی علیه نظامات مدرن در زیر لایه‌ای از استراتژی‌ها و توطئه‌های همسایگان و قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با پوششی ژورنالیستی مدفون شده، اما از نگاه تحلیلگران «آکادمیک» به دور نمانده است. یک فرضیه این است که جنبش‌ها به همان شکل که متولد می‌شوند ادامه می‌یابند؛ یعنی رفتارشان تابع چگونگی تولدشان است. اگر این فرضیه درست باشد، از این منظر در چشم‌اندازی کلی مواجهه «جنبش» طالبان با جهان را می‌توان به سه مرحله اساسی تقسیم کرد. مرحله اول، تولد کور و رفتار تعصب‌آمیز با جهان است که چهره‌ای خشن از آن را به جهانیان معرفی کرد. ویژگی‌های این تولد به مرحله بعدی کشیده شد و ظهور القاعده و سپس داعش از دل آن را در پی داشت. جنبشی کور که با همراهی قدرت‌های بین‌المللی، در خشونت متولد شد، در مرحله دوم به خشونتی سازمان‌یافته تبدیل شد؛ یعنی ویژگی‌های تولد خویش را که عبارت بود از ناتوانی مواجهه مسالمت‌آمیز با جهان، با خود حمل کرد. این دو مرحله با برخورد آمریکا و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای عملا به شکست انجامید؛ هر‌چند هنوز خاتمه‌ نیافته است. مرحله سوم، تناسخ یا تولدی دیگر و مواجهه‌ای با جهان است که در ظاهر «مدنی‌تر» می‌نماید. اگر این مواجهه به همین شکل ادامه یابد، حیات جدیدی را برای آنان رقم می‌زند. جنبش قومی-مذهبی طالبان آن‌گاه که در شکل القاعده و داعش ادامه یافت، خود نوعی استحاله بود؛ استحاله عصبیت قومی-مذهبی در استراتژی‌های قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی. جنبش‌های کور، هدف و هویت روشنی ندارند. آن‌گاه که فاقد ایدئولوگ بوده و ایدئولوژی روشنی نیز نداشته باشند، بلافاصله در جریان «قدرت-سلطه» مستحیل می‌شوند. «قدرت-سلطه» جذبه بالایی دارد. «جنبش کور» به دلیل بی‌هویتی، نوعی نسبیت معرفتی را در بطن خود دارد و این، حکایت همه نسبیت‌هاست که در دامان قدرت می‌افتند. آن‌گاه که ایدئولوژی‌ها تخلیه می‌شوند، توان پاسخ‌گویی به نیازها را ندارند، اختلاف‌ها بالا می‌گیرد، سرگشتگی‌ها افزایش می‌یابد و در نتیجه نسبیت معرفتی در توده‌ها رواج می‌یابد، زمینه برای قدرت‌های قاهره اعم از استبداد ناپلئونی، کودتای رضاخانی و سلطه نظام‌های قدرت بین‌الملل فراهم می‌آید. طالبان، ایدئولوژی نداشت؛ آنچه داشت بیشتر یک «خرافه سیاسی» بود. خرافات، رهبر تئوریک ندارند. برخی از روحانیون سلفی پاکستانی و عربستانی به طالبان توصیه می‌کردند که باید «عالِم»، یعنی رهبر ایدئولوژیک، داشته باشند. سوخت ایدئولوژی «ابن تیمیه»ای با خشونت و ترور پایان می‌یابد. تا ابد که نمی‌توان آدم کشت؛ «ابن تیمیه» به هر حال «ابن تمامه» می‌شود و سوخت حرکت اجتماعی‌اش پایان می‌یابد. نتیجه سرگشتگی خرافه‌های شبه‌ایدئولوژیک طالبانی، در گذر زمان بی‌هویتی آنان را آشکار کرد و از همین رو به‌زودی در رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گرفتار شده و به سادگی به نیرویی در دست پاکستان، آمریکا و عربستان تبدیل شدند. این همان چیزی است که می‌توان از آن به استحاله در نظام «قدرت-سلطه» بین‌الملل یاد کرد. باز‌گردیم به فرضیه تولد و تداوم جنبش‌ها که متضمن این معناست که تداوم یک جنبش، تابع چگونگی تولد آن است. اینک طالبان دوباره متولد شده است؛ این بار در فرایندی از خلأ قدرت، دیپلماسی منطقه‌ای و اغماض بین‌المللی؛ هر‌چند این اغماض از سوی قدرت‌هاست و نه افکار عمومی جهانیان. آیا طالبان از این زنگ تولد، رنگ تعلق می‌گیرد؟ بنا بر تحلیل و بر اساس فرضیه پیش‌گفته، آری. شاید طالبان که به این سادگی قدرت را تصاحب کرد، لزومی نبیند خشونت‌های عریان گذشته را تکرار کند و مثلا به خشونت پنهان روی آورد. شاید هویت خشونت‌طلبانه‌اش را در رویارویی آتی با ایران تعریف کند. تمایل همسایگان کوته‌بین ایران را هم که در پشت سر خود دارند. عربستان زخم‌خورده از یمن نیز که مایل است افغانستان را به یمن ایران تبدیل کند. در هر صورت طالبان هویت جدیدی می‌یابد. از سوی دیگر، طالبان این بار در پاسخی به ناکارآمدی دولت پیش، در ژستی از تسخیر مسالمت‌آمیز حکومت، در فسادستیزی و فریادرسی مردمان متولد شده است. بنابراین «طبیعی» است که این بار باید به فکر آب و نان مردم خویش باشد. سلامت، رفاه، آموزش، سیاست داخلی، سیاست خارجی و‌... را باید مدیریت کند. اینها همه «چوب حکومت» است و درد آن را تا مغز استخوان بر تن ایدئولوژی خرافاتی‌اش احساس خواهد کرد. «چوب حکومت» همچون شلاقی است که از سوی نیازهای مردم بر تن حکومت‌کنندگان فرود می‌آید و همین الزامات است که طالبان را برای استحاله دیگری آماده می‌کند؛ استحاله‌ای که از «رژیم گریزناپذیر سیاست‌گذاری» بر حاکمان تحمیل می‌شود. اغلب ایدئولوژی‌ها در برخورد با واقعیات عینی کم می‌آورند، چه رسد به «خرافه-ایدئولوژی» طالبانی. سیاست (policy) می‌تواند بستر سکولاریسم و مرداب ایدئولوژی باشد. دولت مجبور است به سیاست‌گذاری بپردازد و عرصه وسیعی از سیاست‌گذاری‌ها نیز سکولار است. «کارآمدی» و رفع و رجوع نیازهای روزمره دولت و مردم در گرو انبوهی از خُرده‌راه‌حل‌هاست که نسبت به ایدئولوژی‌ها بی‌اعتناست؛ یا اینکه حداقل می‌تواند در ذیل هرگونه ایدئولوژی تعریف شود. طالبان به‌زودی به دامن سکولاریسم می‌افتد؛ پس منتظر یک دولت «نرمال استبدادی خاورمیانه‌ای» باشید که در چارچوب رقابت‌های بین‌المللی و در راستای مفهوم سنتی و نه‌چندان دقیق «منافع ملی» حرکت خواهد کرد. طالبان در این مواجهه جدیدش با جهان، گونه دیگری از بازی‌های سیاسی را تجربه خواهد کرد. حتما کودکان غار‌نشین طالبان را دیده‌اید که سر در گریبان به قرائت قرآن مشغول‌اند؛ آن کودکان اینک جوانانی شده‌اند که از غار سنت بیرون آمده‌اند و شهربازی‌های کابل را به شادی تجربه می‌کنند. به شهربازی قدرت وارد شده‌اند و شیرینی غنایم آن را می‌چشند و گویی کشف جدیدی را تجربه می‌کنند. این کشف جدید، خرافه سیاسی آنها را به سکولاریسم حکومتی تبدیل می‌کند؛ هرچند این سکولاریسم نه دموکراسی را در پی دارد و نه آزادی را و نه حتی عدول از اجرای سخت‌گیرانه شریعت را. اینکه آیا «عصبیت ابن‌خلدونی» را جایگزین «عصبانیت ابن‌تیمیه»‌ای خواهند کرد؟ پرسشی است که هنوز پاسخ آن در گرو زمان و در گره قدرت است. اما «چوب حکومت» و الزامات سیاست‌گذاری عنصری مهم در تأدیب آنان خواهد بود که آنها را به سوی استحاله سکولاریستی استبدادی خاورمیانه‌ای پیش می‌برد و در نهایت در میانه بازی‌های استراتژیک، همچون «دولتی معمولی» ایفای نقش خواهند کرد. اگر چنین باشد، بنابراین خود را تا افقی نامعلوم برای حکومتی با اعمال نفوذ از سوی عربستان و اسرائیل در مرزهای شرقی کشور آماده کنید.
راه‌حل‌ها و توصیه چیست؟
با اتخاذ سیاست «تعامل انتقادی-اعتراضی» می‌توان در فرایندی تاریخی چوب حکومت را بر تن طالبان فرود آورد. موضع ایران در قبال تناسخ دوباره طالبان باید در راستای ملاحظاتی که در بالا آمد، تفسیر شود؛ ثبات سیاسی و سپردن امور افغانستان به خود مردم، پرهیز از خشونت و خونریزی، حفاظت از جان مردم افغانستان و جلوگیری از جنگ قومی داخلی که پوسته‌ای از اسلام‌خواهی دارد. تعقیب چنین استراتژی‌ای جایی برای سرزنش سیاست ایران باقی نمی‌گذارد. این سخن البته ربطی به موضع‌گیری‌های نامتعارف صداوسیما در روزهای اخیر ندارد. درباره آنچه به مردم عزیز افغانستان مربوط است، باید گفت؛ بازگشت مؤثران و فعالان سیاسی افغانستانی به کشور خویش، به‌ویژه آنان که در معرض تصفیه‌های قومی، نژادی و مذهبی هستند و بنیان‌گذاری مقاومت، اعتراض و تعامل مدنی با تازه از‌ غاررسیدگان، خود نوعی دفاع حیثیتی و به نظرم حیاتی‌ترین وظیفه آنان است. به نظرم مردم افغانستان راهی جز این ندارند که «مقاومت و تعامل اعتراضی» در پیش گیرند. تجربه 20ساله اخیر نشان می‌دهد که دل‌بستن به نیروی خارجی و «دموکراسی لیبرال وارداتی» برای افغانستان ساده‌لوحانه بوده است. اتخاذ سیاست «مقاومت و تعامل اعتراضی» با طالبان از سوی مردم افغانستان یک گزینه است. «تعامل» برای حفظ جان خود و هم‌وطنان و «اعتراض» برای اصلاح امور؛ این است راه ملت‌سازی که در یک روند طبیعی به دست می‌آید. خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.

لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/600530/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

افشاگری عجیب الهام حمیدی از ازدواجش/ ویدئو

عکس‌های دیدنی از پارک لاله 90 سال پیش/ تصاویر

عصر ایران: به جای سرک کشیدن به «بستر» دیگران ، حواس تان به «سفره» مردم خودمان باشد

آمریکا و اسرائیل به نقطه شکست رسیدند؟

ترور یک اسرائیلی در مصر همزمان با آغاز یورش به رفح

آمریکا: به سرباز بازداشت شده در روسیه دسترسی کنسولی نداریم

لایحه اعزام زندانیان به میدان جنگ در پارلمان اوکراین تصویب شد

آمریکا: حمله به رفح را تایید نکرده‌ایم

لحظه موشکباران مواضع نظامیان صهیونیست

آقایان عزیز با این روش‌ها از موهایتان مراقبت کنید!

اعتصاب دانشجویان اسپانیایی در حمایت از غزه

وقتی «فارسی» زبانِ مخالفت با اسرائیل می‌شود

ویژه برنامه‌های تلویزیون در دهه کرامت

‏‎بیکاری من در سینما ارتباط مستقیم داشت با متاهل بودنم!

شوخی جالب سام درخشانی با چهره برنزه بهرنگ علوی/ ویدئو

گامبو!! درُ میزنی واسه چی؟

نظرات پورمحمدی دربارۀ شخصیت‌های معروف: فردوسی‌پور باسواد و خاص، فروغی خیلی سیاسی و جبلی کم زور است

هشدار درباره حریم مدارس

لحظه هلاکت مامور موساد در مصر

سهیل موفق به سیفژ پیوست

تغییر چهره بازیگر «شهرزاد» پس از 9 سال

در کدام حوزه‌ها، مرحله دوم انتخابات مجلس برگزار می‌شود؟

باقری: همکاری ایران و تاجیکستان برای مقابله با تروریسم ضروری است

پارک فناوری و نوآوری نفت و گاز با شرکت صنایع تجهیزات نفت تفاهم‌نامه همکاری امضا کرد

تلاش انتخاباتی اصولگرایان زیر سایه اختلافات تندروها

دیروز «زیرساخت»‌، امروز «کرامت زن» ‌

افشاگری‌های هاشمی

میزان واردات هواپیما و هلی‌کوپتر به کشور در دولت سیزدهم اعلام شد

هدف نتانیاهو از تسلط بر گذرگاه رفح چه بود؟

بازگشت غافلگیرکننده مهران مدیری با یک سریال و شروعِ پیش‌تولید «پایتخت»

سکانسی از شهر زیبای اصغر فرهادی

راه بازار اجاره از بازار مسکن جدا شد؛ آمارهای نگران‌کننده برای مستاجران

المرت: به محمود عباس پیشنهاد تشکیل دولت فلسطینی را دادم

انتقاد شدید یک دانشجو به رئیس دانشگاه کلمبیا: چرا مانند جنایتکاران رفتار می‌کنی؟

آخرین وضعیت مذاکرات آتش‌بس در غزه

صداهایی از غزه؛ به کوری چشم دشمن، دوباره خانه‌های خود را آجر به آجر می‌سازیم

اقدام غیرمنتظره جنیفر لوپز درباره یک روحانی ایرانی

اتفاقی که برای احمدی‌نژاد در مجارستان افتاد

جزئیات از بازداشت متهم پرونده زهره فکور

خبرنگار عراقی مدعی شد: بارزانی در سفر به ایران، تعهداتی داد

معامله گران محتاط شدند؛ بازار طلا به کف حمایت برگشت

اعلام آمادگی روسیه برای کمک به عادی‌سازی روابط باکو و ایروان

هشدار جدی روسیه به مکرون

«آنارشی»؛ فیلم‌اولی که به کن رسید

«ایزابل هوپر» رئیس هیات داوران ونیز شد

دست خالی پلتفرم‌ها و منوی محدود تلویزیون برای سینما

روایت طنز حسن ریوندی از عرق سوز شدن در تابستان

صحبت‌های رهبر انقلاب و وحید شمسایی در دیدار امروز تیم ملی فوتسال با ایشان

دستگیری ده‌ها نفر در اردوگاه حامیان فلسطین دانشگاه جورج واشنگتن

بسته شدن یکی از بزرگترین خیابان‌های نیویورک توسط دانشجویان حامی فلسطین

© - www.akhbaremahramaneh.ir . All Rights Reserved.

چاپ ایرانیان کمپانی